فروشگاه فایل آسان

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

فروشگاه فایل آسان

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

دانلود تحقیق ناتوانایی های یادگیری

نا توانایی های یادگیری مقوله خاص دیگری است که در حیطه کودکان استثنایی قرار دارد و درصد چشمگیری از کودکان را در بر می گیرد، نا توانایی های یادگیری نارسایی های خاصی است که در صورت عدم شناسایی آن معمولاً تحقیر و توهین وبی دری و شکست های تحصیلی را به بار می آورد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 10
تحقیق ناتوانایی های یادگیری

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

ناتوانایی های یادگیری

نا توانایی های یادگیری مقوله خاص دیگری است که در حیطه کودکان استثنایی قرار دارد و درصد چشمگیری از کودکان را در بر می گیرد، نا توانایی های یادگیری نارسایی های خاصی است که در صورت عدم شناسایی آن معمولاً تحقیر و توهین و...بی دری و شکست های تحصیلی را به بار می آورد. اشکال بزرگ این اختلال آن است که بر خلاف نابینایی و ناشنوایی و ... تشخیص آن در سنین پیش دبستانی به آسانی امکان پذیر نیست.
نکته مهم در تشخیص اختلالات یادگیری این است که بتوانیم اختلال را پیش از ظهور یا در همان مراحل اولیه ی ظهور مورد شناسایی قرار دهیم تا از صدمات روانی تحصیلی بعد جلوگیری کنیم. زیرا هم خود کودک به دلیل ناتوانایی در انجام بعضی تکالیف رنج می بردوتصویرمثبتی که ازخود داشته ازبین می رودوهم موردتوبیخ وسرزنش معلمین ودانش آموزان قرار می گیرد.
تاریخچه:
تا سال 1960 مشکل این کودکان ناشناخته بود و در این سال نظریات متفاوتی در این باب باز شد در این نظریات عامل نا توانی یادگیری ‌‌‌‌}معلول تنبلی، ضایعه مغزی، اختلال عصبی، معلولیت ادراکی{ را ذکر کرده اند.
در سال 1963 با برگزاری یک کنفرانس ملی به رهبری سامول کرک در شیکاگو اقدام به ایجاد یک مؤسسه ملی کردند او در این سخنرانی گفت : موضوع بحث ما در این جا کودکانی هستند که یا به جهت سبب شناسی (برای مثال: نقص جزئی در کار مغز یا اختلال عصبی – روانی) یا جلوه های رفتاری (برای مثال: فکری خوانی، اختلال های ادراکی) نامی بر آنها گذاشته شده و او پیشنهاد کرد که برای این گونه افراد اصطلاح ناتوانی یادگیری که در برگیرنده تمامی افراد مورد نظر است استفاده شود.

عناصر مشترک در تعاریف ناتوانی یادگیری:
1- تفاوت میان عملکرد مورد انتظار و عملکرد واقعی کودک
2- نشانه های رفتاری
3- نبود سایر مشکلات مثل ناشنوایی
4- تمرکز یا نگرش پایه آن ها درباره مشکل یادگیری
یک تیم زمانی می تواند از تشخیص نا توانی خاص یادگیری استفاده کند که کودک با سطوح توانایی و سنی خود در زمینه های }بیان کلامی، درک شنیداری، بیان نوشتاری، مهارت های پایه خواندن، درک خواندن، محاسبه ریاضی{ نتواند پیشرفت کند.
تیم تشخیص دهنده زمانی ممکن است یک کودک را به عنوان دارنده ناتوانی یادگیری خاص تشخیص دهد که ناهمخوانی بین توانایی و پیشرفت او ناشی از موارد زیر نباشد.
1- معلولیت بینایی، شنوایی، حرکتی 2- عقب ماندگی ذهنی
3- اختلال هیجانی 4- محرومیت محیطی، فرهنگی، اقتصادی

تعریف کمیته اتحاد ملی
نا توانی یادگیری یک اصطلاح است که به گروه ناهمگون ی از اختلالات اطلاق می شود که با مشکلات خاص در کسب و استفاده از مهارت ها همراه می باشند (مهارت های گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال کردن، توانایی های ریاضی مشخص می شوند).
دراین تعریف وجود ناتوانایی یادگیری را درهمه سنین به رسمیت می شناسد.

طبقه بندی ناتوانایی های خاص یادگیری
1- ناتوانایی های یادگیری زبانی: که طیف وسیعی از کودکان را در بر می گیرد و به سه دسته فرعی؛ زبان درونی، زبان دریافتی و زبان بیانی تقسیم می شود. زبان درونی که در خود فرد است و شامل مفهوم سازی، تصویرسازی کلمات و هضم مفاهیم به فرد کمک می کند و کودکانی که در این مورد (زبان درونی) ناتوان هستند از درک معانی واژه ها عاجزند. زبان دریافتی، عبارت از توانایی درک زبان محاوره ای یا گفتگوی شفاهی که کودک مبتلا به این ناتوانی، معمولاً در مکالمات روزمره مشکل دارد یعنی آنها را از نظر فیزیولوژیکی می شنود اما درک نمی کند. اختلال ناشی از این نوع را با نام های ناشنوایی کلمه، زبان پریشی دریافتی، زبان پریشی حسی یاد می کنند. زبان بیانی به زبانی می گویند که به وسیله آن می توانیم با دیگران به طور شفاهی ارتباط برقرار کنیم و حرفهای خود را بزنیم.
2- ناتوانی یادگیری خواندن: این ناتوانی یادگیری مختص به تحصیل بوده و تا زمان تحصیل تشخیص آن نا ممکن است. این ناتوانی در واقع عارضه ای شایع است.
3- ناتوانی یادگیری نوشتار: این ناتوانی نیز در زمان تحصیل مشخص می شود، این کودکان در زمینه هایی مثل نوشتن با دست، ضعف مهارتهای پیش نیاز نوشتن، ناتوانی در شکل دادن به حروف، وارونه نویسی، جدانویسی، آیینه نویسی، دیکته نویسی و ... .
4- ناتوانی های یادگیری مربوط به ریاضیات: از ناتوانی های شایع است. دیس کالکولیا یا ناتوانی مفاهیم ریاضی به اشکال مختلفی وجود دارد مثل: مشکل در تشخیص شکل، اندازه اعداد، شمارش و محاسبه و اندازه گیری.
5- ناتوانی های یادگیری اجتماعی- عاطفی: دسته ای از کودکان به ناتوانی در یادگیری آداب و روابط اجتماعی و کنترل عاطفی چه در بیان و بروز عواطف و چه در پذیرش و تحمل آنها مشکل دارند. اشکال مرضی این ناتوانی شامل حواس پرتی، بروز رفتارهای نامناسب، گوشه گیری، تحرک بیش از حد و عدم درک اجتماعی جلوه می کند.
6- ناتوانی های یادگیری ادراکی- حرکتی: زندگی ما با مهارتهای ادراکی- حرکتی آمیخته است. فرضیه هایی که معمولاً در این حیطه قرار می گیرند شامل کاستی های ادراک دیداری (تشخیص شکل و زمینه) ارتباط های فضایی سیستم های حرکتی، نداشتن تعادل، ضعف در مهارتهای حرکتی ظریف یادرست، تمیز شنوایی و... .

علل ناتوانی های یادگیری
ناتوانی یادگیری گستره ای بسیار وسیع و متنوع دارد و علل به وجود آورنده آن نیز بسیار گسترده است.
در این کتاب ناتوانی های یادگیری به عواملی که در طبقه بندی والانس و یک لافلین ارائه داده اند استفاده شده شامل علل:
1- عوامل آموزشی: که منظور فقر آموزشی- محیطی است یعنی فقر کمی و کیفی روش، مواد ومحتوای آموزش از مهمترین عواملی است که باعث نانوانی یادگیری می شود. مانند تدریس ناکافی نقص دانش علم، شیوه های تدریس ناصحیح.
2- عوامل محیطی: محیط به صورت خاص می تواند در گسترش یا محدود کردن اختلالات یادگیری مهم باشد. موارد عمده محیطی مانند تغذیه، بهداشت، سلامتی، تحریک حسی، تحریک زبانی، رشد اجتماعی و عاصفی در ناتوانی های یادگیری مؤثرند.
3- عوامل روانی: در زمره مهمترین علل به وجود آورنده اختلالات یادگیری تلقی می گردند. کودکانی که ناتوانی یادگیری به دلیل مسائل روانی دارند، در ادراک، یادآوری، شکل دادن به مفاهیم، پردازش اطلاعات و بیان اطلاعات، کمبود مهارتهای کلامی، ضعف حافظه کوتاه مدت و... دچار کاستی هستند.
4- عوامل فیزیولوژیکی: چون آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و آسیب های وارده به سیستم عصبی مرکزی باعث ناتوانی یادگیری می شوند. عوامل فیزیولوژیکی به دو دسته ژنتیکی و بیوشیمیایی تقسیم می شوند. که عوامل ژنتیکی در بسیاری از ناتوانایی های یادگیری مثل دیس لکسی مؤثرند.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود نحوه پیشگیری از حوادث و رعایت نکات ایمنی و بهداشت محیط کار

در منابع آموزشی بهداشت، حادثه به معنای رویداد، واقعه و یا پیش آمد ناخواسته و عموماً نامطلوب عنوان شده که ممکن است خسارات مالی و یا جانی در بر داشته باشد
دسته بندی بهداشت محیط
فرمت فایل doc
حجم فایل 13 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
نحوه پیشگیری از حوادث و رعایت نکات ایمنی و بهداشت محیط کار

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

نحوه پیشگیری از حوادث و رعایت نکات ایمنی و بهداشت محیط کار

حوادث شغلی، علل بروز آنها و بهداشت محیط کار:
حادثه ناشی از کار: در منابع آموزشی بهداشت، حادثه به معنای رویداد، واقعه و یا پیش آمد ناخواسته و عموماً نامطلوب عنوان شده که ممکن است خسارات مالی و یا جانی در بر داشته باشد. همچنین بنا بر عقیده صاحبنظران، حادثه، اتفاقی است پیش بینی نشده و ناگهانی که بدون مداخله خود شخص، بر اثر نیروی خارجی بوجود می آید و یا به عبارتی پدیده هایی که انسان را ناخواسته از مسیر زندگی طبیعی منحرف سازد و برای او ایجاد ناراحتی جسمی و روانی و یا خسارت مالی می نماید حادثه نامیده می شود.
به همین ترتیب، برخی تعاریف رایج از مفهوم حادثه، در علم بهداشت به شرح زیر مطرح می باشند و بر این اساس حادثه عبارتست از:
- ضعف در جوابگویی وفرار از حالات مخصوص (دیدگاه ل. دیویس)
- یک اتفاق پیش بینی نشده و خارج از انتظار که سبب صدمه و آسیب گردد.
- حوادث ناشی از کار عبارت از حوادثی می باشد که حین انجام وظیفه و به سبب آن برای بیمه شده اتفاق می افتد. این وضعیت (حین انجام کار) مشتمل بر تمام موارد حضور بیمه شده در محیط کار و محوطه آن بوده و یا در شرایطی که به دستور کارفرما در خارج از محیط کارگاه مأمور انجام کاری می شود. اوقات رفت و آمد بیمه شده به محیط کار یا بالعکس نیز مربوط به این ضابطه هستند.
همچنین، حوادثی که حین اقدام برای نجات سایر بیمه شدگان آسیب دیده و مساعدت به آنان اتفاق می افتد، حادثه ناشی از کار تلقی می گردد.
آسیبها و حوادث ناشی از کار ممکن است 1- آسیب های جانی 2- آسیب های اجتماعی 3- خسارات اقتصادی باشند.
1- آسیب های جانی: هرگونه حادثه ناشی از کار، حتی در ابعاد ضعیف آن، می تواند سبب درد و ناراحتی در خود فرد و اطرافیان و نزدیکان وی شود. و در صورتیکه حادثه شدید باشد، میزان آسیب دیدگی انسان بیشتر شده و موارد مرگ و از کار افتادگی پیش می آید.
2- آسیب های اجتماعی: از آنجا که پیشرفت و ترقی هر اجتماعی بستگی به نیروی کار افراد جامعه دارد، لذا محصول کار هر کارگر نه تنها مایه امرار معاش زندگی خود و خانواده اوست بلکه سرمایه و پشتوانه اقتصاد یک جامعه نیز می باشد. با توجه به رقم قابل توجه درصد افراد فعال و یا در سنین کار به ویژه در کشور جوان ایران، اهمیت این مسئله و گستردگی پیامدهای اجتماعی آن مشخص می شود.
3- خسارات اقتصادی: حوادث به هر صورت در هر ابعادی باشد، به تناسب آن زیان و خسارات اقتصادی برای افراد دخیل (کارگر و کارفرما) و در دید کلان نگر سطوح کلی جامعه به بار می آورد این ضررها می تواند به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم ایجاد شود. ضررهای مالی و اقتصادی ناشی از وقفه کار به علت حادثه، هزینه های درمانی و نیز خسارات پرداختی در مورد از کار افتادگی کارگر حادثه دیده (موقت، دایم، فوت) از جمله زیانهای مستقیم و زیانهای ناشی از وقفه در کار سایر کارگران، به علت کمک به فرد مصدوم، بحث و گفتگو در مورد علت وقوع حادثه، به هم ریختن نظام کار پس از انتقال کارگر به بیمارستان تا موقع گماشتن فرد مناسب برای انجام امور و خسارات وارده به ماشین آلات و... در قالب زیانهای اقتصادی غیرمستقیم ناشی از حوادث شغلی مطرح می باشند.
علل بروز حوادث شغلی
اصولاً عوامل و مسائل مختلفی در ابعاد انسانی، تجهیزاتی و شرایط محیطی و انجام کار به تنهایی یا به همراه سایر عوامل در بروز حوادث در محیطهای کارگاهی و صنعتی مؤثر می باشد. این عوامل در دو دسته کلی علل مستقیم و غیرمستقیم مطرح می شوند.
1- علل مستقیم:
علل مستقیم، مشتمل بر عواملی است که در بوجود آمدن حادثه واجد سهم اصلی می باشد. برخی از رایج ترین این علل بدین شرح هستند:
جابه جا کردن کالا، کار با ماشین آلات، سقوط اشیاء، افتادن کارگر از ارتفاع، پرتاب ابزار و وسایل کار در کارگاه، افتادن به علت لیز خوردن، برخورد با مانع، سوختگی و نیز تصادف با وسایط نقلیه در محیطهای کارگاه و هنگام رفت و برگشت به محل کار.
2- علل غیرمستقیم:
این علل در شرایط وجود علت یا علل مستقیم بروز حوادث، احتمال و یا شدت آنرا فزونی می دهند. این عوامل شامل تمام عواملی است که باعث خستگی، نارضایتی و ناراحتی کارگر می شوند.
مهمترین این عوامل عبارتند از:
نور نامناسب، صدای بیش از حد، تهویه نامناسب، استاندارد نبودن میزان درجه حرارت محیط کار، طولانی بودن ساعات کار، سرعت بیش از حد تولید، مشکلات خانوادگی، روابط نامتناسب کارگران به ویژه با کارفرما یا سرپرست کارگاه.
در سالهای اخیر بررسی آمار حوادث و تجزیه و تحلیل چگونگی بروز عمده آن، نتایج راهبردی دیگری را به همراه داشته است که اهم آن به شرح زیر است:
1- میزان بروز و شدت حوادث شغلی در جوانان و به ویژه میانسالان، به دلیل عهده دار بودن مشاغل سنگین و پرمخاطره بیشتر از سایر گروههای سنی در کار می باشد.
2- به همین ترتیب این وضعیت در مردان حادتر از زنان می باشد.
3- میزان بروز و شدت در مشاغل مختلف، تفاوت دارد.
4- میزان حوادث در کارگران بی تجربه بیشتر است.
5- اعضای حرکتی فوقانی، اعضای حرکتی تحتانی، چشم، سرو گردن، شکم و نهایتاً سایر قسمتهای بدن واجد بیشترین توزیع فراوانی آسیب پذیری می باشند.
6- عموماً میزان بروز حوادث در برخی روزهای هفته (اول و آخر) دارای آمار بیشتری است.
به طور کلی، حادثه یک مسئله انسانی بوده و افراد نه تنها در بروز آن، بلکه در پذیرش و در معرض قرارگیری نقش قابل بررسی دارند. در وابع عامل انسانی یکی از اصلی ترین و مستمرترین علل وقوع حوادث بوده و عوامل متعددی نظیر عدم تطابق قوای بدنی، رعایت نکردن اصول ایمنی کار با دستگاه ها و بهداشت محیط کار، عدم وجود نظم و رعایت ضوابط کار در محیطهای کارگاهی، عوامل عمیق عاطفی، بیماری، مشکلات روحی و روانی نیز در آن موثر می باشند.
بهداشت محیط کار:


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود نظام آموزشی روسیه

همانند بسیاری از دولتهای پیشین بلوک شرق، دولت فدراسیون روسیه از سال 1993، به اجرای سیاست اعمال حداقل حمایت ملی از نظام آموزش ملی مبادرت نمود
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 93 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
نظام آموزشی روسیه

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

نظام آموزشی روسیه

تاریخچه آموزشی
همانند بسیاری از دولتهای پیشین بلوک شرق، دولت فدراسیون روسیه از سال 1993، به اجرای سیاست اعمال حداقل حمایت ملی از نظام آموزش ملی مبادرت نمود.دراین اثنا، بنا بربند40قانون آموزش و پرورش، 10درصد از درآمد ملی به عنوان بودجه آموزشی بدین امر اختصاص یافت.بدهی های مراکز آموزشی و نبود تجهیزات به روز ، از جمله عمده ترین مشکلات پیش روی مراکز آموزشی مستقر درنواحی فقیر نشین کشور و شهرهای کوچک و حاشیه ای بوده است و این در حالیست که مدارس ایالتی و حرفه ای مستقردر نواحی بزرگ شهری، از جمله مسکو و پترزبورگ، درشرایط بسیار مناسب مالی قرار داشته اند.
با توسعه مدارس خصوصی افزایش بی عدالتی در برخورداری شهروندان روسی از حق آموزشی عمومی با کیفیت بالا مشهود گردید.به نحویکه در طراحی سیاست آموزشی ملی فدراسیون روسیه طی سال 1998، این معضل بطور اختصاصی مورد توجه قرار گرفت.در این اثنا همچنین،افزایش نرخ برنامه های آموزش پایه حرفه ای فاقد راندمان بالای کاری بواسطه حذف شتابزده بیکاری در بازارکار،شکست نظام مدیریت قدیم آموزش پایه حرفه ای و کاهش نرخ افراد استخدامی ثابت در بازار کار، به بروز تنش اجتماعی در کشور منتهی گردیدکه اول از همه در جامعه معلمین مشهود است.طی سالهای 1996-1994،افزایش اعتراض معلمین تا سرحد اعتصاب به پیش رفت.بروز چنین حوادثی درزمینه آموزش، با انعکاس گسترده ای در حوزه فعالیتی مجلس دومای ایالتی مواجه گردیدکه به نوبه خود به اتخاذ سیاست « آموزش و پرورش و امنیت ملی» در می سال 1996 منجر گردید.متعاقب اتخاذ چنین سیاستی، نظام آموزشی روسیه مستقیماً تحت تاثیر پایه امنیت ملی قرار گرفته و مشخص گردید که نقاط ضعف موجود در حوزه آموزش خود عامل اصلی بروز نتیجه غیر منطقی وخطای سیاسی دولت است.
از جمله دستاوردهای اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
تضمین فراهم سازی آموزشی عمومی متوسطه آزاد برای کلیه شهروندان روسی
افزایش سهم هزینه های آموزشی و پرورشی در بودجه کشور
برقراری فرصتهای متساوی برای کلیه شهروندان روسی جهت دستیابی به آموزش وجلوگیری از طبقاتی شدن سطوح مختلف اجتماع دردستیابی به امکانات آموزش و پرورش بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه و قانون آموزش و پرورش
ایجاد شرایط مناسب جهت توسعه تاسیسات آموزشی با اشکال متفاوت ملکیتی
توسعه برنامه های آموزشی درجهت جلوگیری از کاهش نرخ سواد و پائین آمدن توسعه روشنفکری و فرهنگی شهروندان روسی
با اتخاذ سیاست آموزش و پرورش و امنیت ملی و تصویب آن در مجلس دومای روسیه،در خواست دولت روسیه فدرال جهت درنظرگرفتن شرایط اصلاحات آموزشی مورد پذیرش واقع گردید.از این روی،ماموریت اجرای طرح سوم اصلاح نظام آموزشی در دستور جولای سال1997دولت گنجانیده شد.
از جمله مهمترین مسائل پیش روی اعمال اصلاحات آموزشی مذکور می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
عدم تعیین معیاری مشخص جهت افزایش سرمایه گذاری آموزشی توسط دولت روسیه و کاهش چشمگیر بودجه فدرال طی سالهای1997-1995
عدم برآورد نیازهای قانونی جاری آموزشی در روند اجرای اصلاحات آموزشی توسط دولت فدراسیون روسیه
عدم تخصیص بودجه جبرانی در حوزه اصلاحات آموزشی
کاهش سریع بودجه فدرال در ارائه خدمات عمومی آموزشی
عدم مسئولیت پذیری دولت فدراسیون روسیه در انتشار کتب درسی مقاطع مختلف آموزشی
افزایش نرخ جرم و جنایت درمیان کودکان به واسطه آموزش سهم عمده ای ازآنان درخارج از نظام رسمی آموزشی
آموزش پیش دانشگاهی
آموزش پایه
سن ورود به دوره : 6 سالگی
سن اتمام دوره : 17 سالگی
ساختار آموزش پایه طی سالهای1997-1990


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود مطالعه موفق با تمرکز

تمرکز واقعی یعنی اینکه اگرشما درطول روزبه پنج فعالیت مختلف مشغولید، درهرفعالیت صرفاً به آن فکرکنید و از افکار مربوط به کارهای دیگرآسوده باشید
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 99 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 111
مطالعه موفق با تمرکز

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

مطالعه ی موفق با تمرکز

دوستانه
ازیکی ازفیلسوفان و مرتاضان هندی پرسیدند: آیا پس ازاین همه دانش و فرزانگی و ریاضت هنوزهم به ریاضت مشغولی؟
گفت: آری. گفتند: چگونه؟
گفت: وقتی غذا می خورم صرفاً غذا می خورم و وقتی می خوابم فقط می خوابم.
این شاید بزرگ ترین ثمره ی تمرکز است. آیا شما هم هنگام غذا خوردن می توانید تمام توجهتان را روی غذا خوردن و لذت و مزه ی غذا معطوف کنید، یا اینکه معمولاً از افکار مربوط به گذشته و آینده آشفته اید و چون به خود می آیید می بینید غذایتان تمام شده و جز امتلا و پری معده هیچ نفهمیده اید.
تمرکز واقعی یعنی اینکه اگرشما درطول روزبه پنج فعالیت مختلف مشغولید، درهرفعالیت صرفاً به آن فکرکنید و از افکار مربوط به کارهای دیگرآسوده باشید.
موفقیت زندگی روزانه ی ما تماماًً به میزان تمرکز ما برامور روزانه ارتباط دارد. اگر شما قادر باشید به هنگام کار فقط روی کارخود، به هنگام ورزش صرفاً روی انجام حرکات، درهنگام مطالعه فقط روی موضوع کتاب و به هنگام انجام فعالیت هنری ازقبیل موسیقی، نقاشی، خطاطی و . . . به فعالیت هنری خود توجه و تمرکز کنید، عملاً موفقیت شما به میزان چشمگیری افزایش می یابد.
تمام نوابغ جهان کسانی بودند که از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخوردار بودند. آشفتگی و شوریدگی ذهنی، عملاً شما را به هیچ عنوان موفق نمی کند. وقتی کارمی کنید به خانواده می اندیشید، وقتی درخانواده به سرمی برید ازشغل خود نگرانید و وقتی ورزش می- کنید در اندیشه ی تحصیل هستید و وقتی درس می خوانید فکرتان هزارسو می رود. این عملاً اتلاف وقت و مؤثر نبودن است.
موفقیت یعنی تمرکز، تمرکزو تمرکز.
خواننده ی عزیز
همه ی فعالیت های انسان برای توفیق، نیازمند تمرکزاست. اما ازسلسله فعالیت های نیازمند تمرکز، مطالعه جدی ترین فعالیتی است که تمرکزدرآن نقش اساسی و محوری دارد.
خود شما بارها متوجه شده اید که پس ازمدتی که ازمطالعه تان گذشت چشمانتان روی کلمات و خطوط می دود بی آنکه حواستان به آن باشد وهمین طورشاید چند خط و یا چند صفحه را دنبال کنید و یکباره متوجه شوید حرکت چشمانتان صرفاً از زوی غریزه و عادت بوده، فوراً به عقب برمی گردید و شروع به خواندن دوباره می کنید، اما کمی جلوترمشکل تکرار می شود. این موضوع شما را بسیارخسته و کسل می کند، وقت زیادی را ازشما می- گیرد و کم کم میل به مطالعه درشما کم می شود. گاهی اوقات هم به کلمه ای از کتاب خیره می شوید و درافکارخود غوطه می خورید. پیش ازهرچیزمطمئن باشید که این مشکل و مسئله ی شما نیست و همه ی افرادی که به نوعی با مطالعه و کتاب سروکاردارند ازاین موضوع دررنجند.
برهمین اساس بخش عمده ای ازاین کتاب به راه های بهبود تمرکز درهنگام مطالعه وهنگام حضوردرکلاس می پردازد که صد البته مطالعه و عمل به آن برای تمرکز، آرامش، و شادمانی و موفقیت به همراه خواهد داشت.
درآخرذکراین نکته ضروری است که تمرکزحواس یک مهارت بی چون و چراست که نیازبه فراگیری تکنیک ها و تمرین مستمر دارد.
اینکه شما روش های کاربردی این کتاب را چند روزی تمرین کنید و بعد رهایش کنید نتیجه همان می شود که اکنون به آن گرفتارید: " عدم تمرکزحواس". تمرینات را با صبر و حوصله و متانت کافی انجام دهید. شتاب زده عمل نکنید و منظم و آرام به پیش بروید.
" لرد بایرون" می گوید: برای پیشرفت و پیروزی سه چیزلازم است: اول پشتکار، دوم پشتکار و سوم پشتکار.
این کتاب را بخوانید اگر:
مصمم هستید و اراده ی راسخ کرده اید تمرکزتان بهترشود.
تمرین ها را انجام می دهید.
و به پیشرفت خود یقین دارید.
فصل اول
واقعیت ها در: تمرکز حواس
تمرکز چیست ؟
مهم ترین علت عدم دستیابی به یک تمرکز فکرعالی، تعاریف نادرستی است که درذهن شما برای تمرکز حواس وجود دارد.
بیشتر شما تمرکز را فکرکردن به یک موضوع ویژه به صورت مطلق و کامل و صد درصد می دانید درحالی که چنین چیزی نه تنها برای شما که برای هیچ انسانی درهیچ شرایطی به هیچ عنوان ممکن نیست.
شما ابداً قادرنیستید تمام ذهن خود را به طورکامل و مطلق در اختیاریک موضوع بگذارید و بقیه ی افکار را درآن زمان از ذهن خود کاملاً حذف کنید.
زمانی که یک انسان می تواند چنین تمرکزی داشته باشد، حداکثرسه الی چهارثانیه است. یعنی تاکنون کسی نبوده که پنج ثانیه متوالی به طورمطلق، تنها و تنها به یک چیزبیاندیشد.
بنابراین، منطقی نیست که شما تعریف بالا را برای تمرکزحواس قبول کنید. چنین تعریفی، سطح توقع شما را بالا می برد. وقتی که فکردیگری به جزموضوع اصلی به ذهنتان راه می یابد و یا کوچک ترین عامل حواس پرتی را ازمحیط اطراف خود دریافت می کنید. احساس سرخوردگی می کنید و گمان می کنید که قدرت تمرکز ندارید. حال آنکه این تصور فقط ناشی از برداشت اولیه ی نادرستی است که از تمرکزداشته اید وهمین تصورعملاً شما را در تلاش برای بهبود تمرکز ناکام می سازد.

پس، اولین و مهم ترین قدم را در راه افزایش تمرکز ذهنی خود بردارید: تعریف نادرستی را که از تمرکز حواس درذهن خود دارید دگرگون کنید.
اما تعریف درست تمرکز
تمرکزحواس همان قدرمی تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند.
یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می کنند که بعضی ازآن ها منشأ ذهنی و درونی دارند و ازاندیشه ی خود شما ناشی می شوند و بعضی دیگرمنشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشأت می گیرند. عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون وتجزیه وتحلیل مسائلی خارج ازچارچوب موضوع مطالعه، ازعوامل حواس پرتی درونی و عواملی مانند سروصدا، حضورمزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه ازعوامل بیرونی به حساب می آیند.
شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیارپیچیده تشبیه کرد. درهرلحظه هزاران پیام ازمحیط داخلی بدن و ازمحیط اطراف به آن مخابره می شود و درعین حال هزاران پیام ازاین مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می گردد. اگرچه بسیاری از این مبادله ها درحوزه ی ناخودآگاه ما صورت می گیرد، بعضی از این پیام ها وارد حوزه ی آگاهی ما می شوند و ذهن ما را از موضوع مطالعه منحرف می کنند.
گفتیم که برای دستیابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد. برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس پرتی را به عنوان یک واقعیت انکارنشدنی بپذیریم و بعد بگوییم : تمرکزحواس یعنی" عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن". با تمرین هایی که جلوتر شرح خواهیم داد، شما می توانید عوامل حواس پرتی خود را کمترو در نتیجه تمرکز حواس خود را بیشتر کنید.
تمرکز حواس نسبی است
درتعریفی که برای تمرکزحواس ارائه دادیم نسبی بودن تمرکزکاملاً نشان داده شده است. گفتیم که تمرکز هرشخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی اوتغییرمی کند. درنتیجه شما هیچ گاه ازیک میزان مشخص وثابت تمرکز برخوردارنیستند. به محض آنکه محیط شما عوض شود و یا شرایط ذهنی شما تغییرکند، میزان تمرکزشما بریک مطلب تغییرمی کند.
همچنین تمرکزحواس افراد مختلف نسبت به یکدیگر، کاملاً فرق می کند. بنابراین شما هرگزنباید خود را فرد حواس پرت و فاقد تمرکزی بدانید یا معرفی کنید، چرا که چنین چیزی حقیقت ندارد.
درست ترآن است که بگویید در این لحظه، با ذهنیت کنونی و در محیط فعلی عوامل حواس پرتی من بیشترو میزان تمرکزم کمتراست.
گفتن" من کاملاً آدم حواس پرتی هستم" و عباراتی ازاین دست، کاملاً نادرست است. این قضاوت شما درباره ی تمرکز حواستان به هیچ وجه منصفانه نیست چرا که خود شما بارها و بارها درشرایط متفاوت تمرکزهای عالی گوناگونی را تجربه کرده اید.
همیشه به خاطر داشته باشید که به هنگام قضاوت درمورد خودتان یا دیگران، واقع بین بودن با بدبین بودن خیلی فرق می کند. کسی که واقع بین است همه ی جنبه ها چه خوب و چه بد را درنظر می گیرد. به سرعت داوری نمی کند. جزئیات را می بیند و کلی گویی نمی-
کند. پس: درمورد تمرکزحواس خود واقع بینانه قضاوت کنید و واقع بینانه حرف بزنید یعنی همیشه توجه کنید که: تمرکزحواس نسبی است.
تمرکز حواس اکتسابی است
بسیاری ازشما در مواردی که نمی توانید تمرکز حواس عالی داشته باشید، می گویید: "من ذاتاً آدم حواس پرتی هستم" . همین ذهنیت نادرست باعث می شود که نتوانید ازچنین تمرکزی برخوردار گردید.
تمرکز حواس به هیچ وجه ذاتی نیست. ما ژن مشخصی برای تمرکزدرمغزنداریم و هیچ یک ازما با تمرکز مادرزاد به دنیا نیامده ایم. اگرچه برخی از والدین، رفتارنوزاد خود را هنگامی که محکم شیشه ی شیررا در دست گرفته، به آن نگاه می کند و شیر را می مکد، تمرکز حواس تلقی می کنند و می پندارند که کودکشان ازتمرکز ذاتی برخورداراست. رفتار کودک صرفاً پاسخی بازتابی به محرک که شیشه ی شیر یا سینه ی مادراست، می باشد و هیج نوع تفکری درآن صورت نمی گیرد چرا که هنوز مراکزعالی مغز، کنترل رفتارکودک را به دست نگرفته اند و بنابراین تعبیر رفتارکودک به تمرکز حواس کاملاً بی اساس است.
آنچه مسلم است استعداد بالقوه ی تمرکزحواس درهمگان وجود دارد و مانند هراستعداد دیگر می توان آن را درخود رشد داد و پروراند. شما به راحتی می توانید این خصلت همگانی را درخود تربیت کنید و به عالی ترین مراتب خویش برسانید.
همه توانایی های همگانی را به عضله ای تشبیه می کنند. قوی ترین و عضلانی ترین افراد را هم که در نظربگیرید، وقتی به دنیا آمدند ازعضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخورداربودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن ها به مرور در رشد عضلانی خود پیشرفت کنند و به بالاترین مرتبه ی آن که مهارت های ویژه دراستفاده ازعضلات است، برسند.
تمام استعدادهای بالقوه ی انسانی را می توان به صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی ترین درجه ی خود را رساند.
مثلاً یک بند باز ماهر را درنظربگیرید. اوهم وقتی متولد شد مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر، توانایی حفظ تعادل را به دست نیاورده بود. مدت ها طول کشید تا او بتواند بنشیند و دروضعیت نشسته تعادل به دست آورد، بایستد و در وضعیت ایستاده تعادل به دست بیاورد. راه برود و درحال راه رفتن تعادل خود را حفظ کند. درست مانند همه ی کودکان طبیعی دیگر. اما او با تمرینات مداوم و مکرر، استعداد حفظ تعادل خود را آن قدرپرورش داد که به یک مهارت تبدیل کرد. حالا او آنقدرتوانایی حفظ تعادل دارد که می تواند به راحتی روی یک بند حرکات پیچیده انجام دهد و تعادل خود را حفظ کند و ما را به وجد بیاورد.
حافظه و تمرکزهم دو استعداد همگانی هستند که می توانند پرورش پیدا کنند و به مهارت های ویژه تبدیل شوند.
کسانی که قادرند ضرب و تقسیم اعداد چند رقمی را درکوتاه ترین زمان ممکن انجام دهند، کسانی که می توانند با یک باردیدن، شنیدن، حس کردن یا خواندن، آنچه را که آموخته اند، تا زنده اند به خاطر داشته باشند و همه ی کسانی که ما آن ها را استثنائی و عجیب و غریب می دانیم، افرادی کاملاً معمولی هستند که یک یا چند استعداد طبیعی وهمگانی خود را تا این سطح پرورش داده اند. امروز حتی خلاقیت، که حدود صد سال پیش یک استعداد کاملاً ذاتی تصورمی شد، یک استعداد کاملاً پرورش یافته محسوب می شود.
دکتر" اسبورن" در کتاب " پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت" براین موضوع بسیارتأکید می کند و تمرینات زیادی را برای پرورش این استعداد بالقوه به خوانندگان کتاب خود می آموزند.
علت رشد روزافزون مؤسسه های پرورش نیروهای ذهنی دردنیا همین قابلیت پرورش یافتن نیروهای ذهنی و اکتسابی بودن آن هاست.
پس کاملاً ایمان بیاورید و باورکنید که به راحتی قادرید استعداد خدادادی تمرکزفکر را در خودتان پرورش دهید و نسبت به وضعیت کنونی، آن را بهبود بخشید. حتی اگرامروز فکرمی کنید که سن شما بیشترشده و یا درزندگی خود مشکلات جسمی، عاطفی و محیطی فراوان دارید، بازهم مطمئن باشید که می توانید ازقدرت تمرکزعالی برخوردارشوید به شرط آنکه روش به کارگیری صحیح این استعداد بالقوه را فرا گیرید.
به خاطرداشته باشید که اگرازیک کلید مدتی استفاده نکنید، زنگ می زند ولی تا هنگامی که کلید در قفلِِِ ِ در می چرخد و به کارگرفته می شود، هرروزبراق ترو درخشان ترمی شود.
تمام استعدادهای ما مصداق این کلید را دارند. باید آن ها را به کاراندازیم تا به استعداد های درخشان تبدیل شوند. درغیراین صورت به مرور زنگ خواهند زد.
فصل دوم
اساس تمرینات در: تمرکز حواس
تمرکزحواس دروهله ی اول یک تلاش ذهنی است برای انسجام بخشیدن به فکر و جمع وجورکردن آن.
هرچه بیشتربه این تلاش ادامه دهید، تمرکز شما بهبود می یابد و هرچه ازاین تلاش بازبمانید، تمرکز شما کاهش پیدا می کند.
امروزه تمام استعدادهای ذهنی را به تلاش و کوشش فردی وابسته می کنند. حافظه، تمرکز، خلاقیت، توانایی تدبیرو چاره اندیشی و سایرفرایندهای ذهنی هیچ یک به سن، جنس و تحصیلات بستگی ندارند.
اینکه شما دخترید یا پسر، مرد یا زن، سالمند یا جوان و . . . به هیچ عنوان دلیلی برای عدم توانایی شما درپرورش برخی ازنیروهای ذهنی نیست.
همان طورکه گفتیم، همه ی این ها به تلاش و کوشش فردی شما بستگی دارند. هم اکنون به یک شاخه ی گل فکرکنید. مسلماً پس ازچند لحظه عوامل حواس پرتی به سراغ شما می آیند که کاملاً طبیعی است.
اما کاری که شما باید انجام دهید این است که خیلی سریع افکارخود را جمع و جورکنید و به فکراول یعنی شاخه ی گل برگردید.
بعد از این تلاش دوباره لحظاتی بیش نمی گذرد که فکرشما منحرف می شود و شما باید مجدداً به شاخه ی گل برگردید.
شاید دریک تمرین پنج دقیقه ای، ده ها یا حتی صدها بارفکرتان منحرف شود. خسته نشوید و فکرخود را به هرسو رها نکنید. به محض این که متوجه شدید که از مسیر قبلی منحرف شده اید، به موضوع اصلی بازگردید.
" ملوین پاورز" درکتاب " راهنمای تمرکز بهتر" به شدت تأکید می کند که استمراریک ماهه دراین تمرین به صورت روزی پنج الی ده دقیقه ، تأثیرفوق العاده ای درتمرکزفکرشما دارد.
تمرین
زمان مشخصی را انتخاب کنید. هرزمانی که دوست دارید. مثلاً ساعت ده شب.
ازامروزهرشب ساعت ده تا ده و ده دقیقه به مدت یک ماه تمام به یک موضوع ویژه فکر کنید. توجه داشته باشید که دست کم باید چهارالی پنچ شب متوالی به یک تصویرثابت فکرکنید. تصویری که مورد علاقه ی شما باشد. زمانی تصویررا عوض کنید که احساس کنید این تصویردیگردرشما انگیزه ایجاد نمی کند و تکراری شده است.
تلاش کنید که فکرتان منحرف نشود. به همان روشی که گفتیم به محض انحراف ذهن از موضوع اصلی، به آن بازگردید. به مرورمی بینید که رفته رفته میزان انحراف های ذهنی شما کاهش می یابد. به طوری که در روزبیستم حتی کمترازپنج بار درطول ده دقیقه فکرتان منحرف می شود.
فراموش نکنید که استمراربک ماهه دراین تمرین بسیارحائزاهمیت است. نکته ی دیگر این که حتماً به موضوع مورد علاقه ی خود فکرکنید، به ویژه درروزهای اول تمرین. چرا که هرآنچه مورد علاقه است خود به خود ایجاد تمرکزمی کند. بعداً دراین باره بیشترشرح خواهیم داد.
نگاه کردن به یک جسم
برای شروع تمرین به هیچ عنوان با چشم بسته تمرین نکنید. چون دیدن یک تصویر عینی و ملموس، بسیارساده ترازتماشای یک تصویرذهنی است.
مثلاً سیبی را جلوی خود بگذارید وهمان گونه که دقیقاً به آن نگاه می کنید به آن فکر کنید. هربارکه متوجه شدید به اصطلاح ماتتان برده وذهنتان منحرف شده، دوباره توجه خود را به سیب معطوف کنید تا زمانی که ده دقیقه تمام شود.
دیدن یک جسم با چشم بسته
پس ازچند روز دیدن اشیاء با چشم بازو فکرکردن به آن، وقتی که احساس کردید دراین کارمهارت یافتید، همان جسم، یا شیئی دیگر را درذهن خود ببینید و به آن فکرکنید.
درجایی آسوده بنشینید. چشمان خود را ببندید و به تصویرذهنی خود توجه کنید. هربارکه ذهنتان فرارمی کند و به تصویرها و افکاردیگرمتمایل می شود با تلاشی ساده و آرام به تصویرذهنی خود برگردید.
نگاه کردن به یک اسم معنی با چشم بسته یا باز
بعد ازچند روزمداومت در مرحله ی دوم تمرین، کمی آن را برای خود دشوارترکنید. اینک به اسامی معنی توجه کنید. به محبت، فداکاری، خشم، شادی، هیجان و . . .
چون اسم های معنی تصویرعینی ندارند، بهترآن است که آن ها را دروجود یک شخص مورد علاقه ببینید. مثلاً شادی وهیجان را درچهره ی دوست صمیمی خود و یا فداکاری و محبت را درچهره ی مادریا پرستاری که شب هنگام بربالین کودکی بیمارایستاده است واز او مراقبت می کند ببینید.
تمرکزپیدا کردن براسامی معنی، قدرت تمرکز فکرشما را بسیارعالی می کند، به شرط آنکه درمراحل 1 و 2 تمرین مهارت کسب کرده باشید.
در روزهای آخرشما می توانید به مفاهیم گسترده تروعمیق تری که تصاویردنباله داری را شامل می شوند فکرکنید البته به صورت منظم و منسجم.
مثلاً جنگ، مفهوم گسترده ای است که تصاویرفراوانی را درذهن شما تداعی می کند. این تصاویررا با یک نظم خاص دنبال کنید. مثلاً ابتدا حمله ی هواپیماها، بعد بمباران مناطق نظامی، بعد خشم افراد، تشکل نظامی، حمله بردشمن، تیراندازی، جنگ تن به تن وسپس غلبه وفتح وپیروزی.
این تصاویردنباله دار را همیشه با یک نظم ثابت و مشخص درذهن خود بیاورید و دنبال کنید.
چگونه فکرکنیم ؟
شاید شما هم با این مشکل مواجه باشید که نمی دانید چگونه فکرکنید و یا وقتی که به فکر کردن مشغول هستید، مطمئن نیستید که دارید فکرمی کنید یا نه.
" کوین ترودا" رییس مؤسسه ی حافظه ی آمریکا و نویسنده ی کتاب " تکنیک های تقویت حافظه" در کتاب خود می نویسد: تصاویر، پایه های فکری ما هستند، یعنی همیشه تصاویرافکار را می سازند. تا تصویری نباشد فکری نیست و هروقت تصویرایجاد شد تفکر صورت می گیرد. پس بهترین راه برای آن که مطمئن شوید درحال فکرکردن هستید این است که ببینید تصویردارید یا نه. اگرتصویردارید، مسلماً درحال فکرکردن هستید.
اگردرتجسم مشکل دارید
درمرحله ی اول تمرین، شما جسمی را با چشم بازمی بینید. بنا براین تصویرعینی دارید که به دنبال آن اندیشه خواهد بود.
اما درمرحله ی دوم تمرین، گاهی احساس می کنید که درساختن تصاویرذهنی مشکلات فراوان دارید یا ادعا می کنید که تصویری نمی بینید و فقط احساسی ازیک تصویر دارید.
بهترین راه برای ایجاد مهارت در دیدن تصاویرذهنی، توالی انجام مراحل 1 و 2 است یعنی اینکه ابتدا تصویری را با چشم بازببینید و سپس آن را فوراً با چشم بسته ببینید. هروقت تصویرمحو یا کمرنگ شد دوباره چشم را بازکنید و تصویرواقعی را ببینید و پس ازنگاه دقیق، مجدداً چشم خود را ببندید و تصویرذهنی آن را مشاهده کنید.
این عمل خیلی زود نتیجه می دهد و شما درساختن تصویرذهنی مهارت پیدا می کنید.
خوانندگان کتاب های روان شناسی موفقیت، معمولاً خیلی با مشکل دیدن تصویرذهنی مواجه می شوند. وقتی به شخصی گفته می شود که مثلاً " خودت را دریک باغ پرازگل ببین" می گوید: " من قادرنیستم خودم را ببینم" . به همین علت است که خیلی ازخوانندگان این کتاب ها نمی توانند این تمرین مؤثر را که پایه و اساس " تجسم خلاق" است انجام دهند. به این افراد توصیه می کنیم که تصویرخود را به دقت درآینه نگاه کنند. سپس با چشم بسته خود را مجسم نمایند و به همان صورت که درمورد اشیاء شرح دادیم، هروقت تصویرکم رنگ یا محو شد دوباره چشمان خود را بازکنند و تصویرواقعی خودشان را ببینند.
بعد ازمدتی به راحتی می توانند خودشان را مجسم کنند و تمرینات این کتاب ها یا کلاس ها را به خوبی انجام دهند.
یک سؤال دیگر
درمرحله ی اول تمرین ممکن است با این سؤال مواجه شوید که مثلاً وقتی سیب را می- بینیم به چه چیزآن فکرکنیم؟
ما مؤکداً پاسخ می دهیم: به هیچ چیز. فقط تصویر را ببینید، فکرخود به خود ایجاد می- شود. رنگ، شکل، لکه های کوچک، اندازه، نوع و . . .
چند روز تمرین کنیم؟
قراربود که تلاشی ذهنی به مدت یک ماه و هرروز ده دقیقه برای انسجام بخشیدن به افکارخود داشته باشید. می توانید هرهفته ازاین ماه را به انجام یک مرحله اختصاص دهید. هفته ی اول: مرحله ی اول، هفته ی دوم : مرحله ی دوم، هفته ی سوم: مرحله ی سوم ( فکر کردن به اسم معنی )، هفته ی چهارم: مرحله ی چهارم ( فکرکردن به مفاهیم گسترده و دنباله دار) .
شما می توانید بیشترتمرین کنید مثلاً ده دقیقه صبح و ده دقیقه شب. اما ما معمولاً تمرینات فراوان را توصیه نمی کنیم تا شما علاقه و استمرارخود را ازدست ندهید و زود خسته نشوید. بهتراست ازهرگونه شتاب و فشارزیاد که ناشی ازاشتیاق فراوان شما در روزهای اول است، بپرهیزید. " استمرار" شرط اول موفقیت دراین تمرین است و " وارد شدن درهرمرحله به شرط موفق شدن درمرحله ی قبل" شرط دوم.
فصل سوم
علاقه: مهم ترین شرط در تمرکز حواس
علاقه و تمرکزحواس
به یقین می توان گفت که علاقه مهم ترین شرط درایجاد تمرکزحواس است. هر چه علاقه ی شما به یک موضوع بیشترباشد، تمرکزفکرشما برآن بیشترمی شود. متخصصان حافظه ویادگیری، وقتی که شخصی می گوید: " من اصلاً حافظه ندارم"، به او می گویند: "نشانی منزلت را بلدی؟ " و چون شخص پاسخ مثبت می دهد می گویند پس توحافظه داری. اگزحافظه نداشتی، نباید هیچ نمود و تظاهری را ازحافظه نشان می دادی.
شخص اصرار می کند: " من حافظه ندارم" یا " حافظه ام خیلی بد است" چون درس تاریخی را که دیشب خوانده بودم اصلاً به خاطر نمی آورم.
به زندگی همین شخص وارد می شویم. متوجه می شویم که به فوتبال علاقه ی زیادی دارد. ازاو سؤالی دراین زمینه می کنیم، سؤالاتی خیلی جزئی و حاشیه ای. ملاحظه می کنیم که اوحتی شماره ی پیراهن بازیکنان، باشگاه آنها، و نتایج دقیق مسابقات قبلی آنها را به خاطر دارد. چه حافظه ی توانایی !
وقتی شما به موضوعی علاقه داشته باشید، خود به خود برآن متمرکزمی شوید. بیشتر دقت می کنید وبه راحتی به حافظه می سپارید و بعداً هم خیلی راحت به خاطرمی آورید.
اساساً تمرکزحواس و حافظه لازم و ملزوم یکدیگرند:
علاقه ی بیشتر>> تمرکز بیشتر>> مرورذهنی بیشتر>> به خاطرسپاری بهتر>> یاد آوری سریع تر
حلقه ی اول این زنجیر، علاقه است. تا علاقه نباشد، تمرکزنیست و تا تمرکزنباشد، حافظه نیست و تا حافظه نباشد، یادگیری و موفقیت تحصیلی نیست. پس می بینید که اساس تمام موفقیت های تحصیلی و همین طورشغلی و موفقیت های دیگرعلاقه است. علاقه، علاقه، علاقه = موفقیت، موفقیت، موفقیت. آنجا که شما علاقه دارید، قطعاً موفقیت و پیشرفت دارید.
همین شما که ازعدم تمرکزحواس خود گله دارید، وقتی غرق دیدن یک فیلم مهیج یا تماشای مسابقه ی ورزشی مورد علاقه ی خود یا بازی شطرنج یا خواندن یک رمان جالب یا حل جدول و یا مطالعه ی یک درس مورد علاقه ی خود هسنید، نسبت به سروصدا، حضور دیگران یا عوامل حواس پرتی دیگری که درمحیط اطرافتان هست، هیچ واکنشی نشان نمی- دهید یعنی : تمرکزی عالی دارید.
وقتی شما به موضوعی علاقه دارید، دوست دارید درباره ی آن بیشتربدانید و میل به فرا گیری بیشترباعث می شود که تمرکزبهتری داشته باشید. ازطرفی هرچه بیشترفرا بگیرید و بیشتربدانید، علاقه ی شما به مطلب هم بیشتر می شود و بازعلاقه ی بیشتر، میل فراگیری بیشترو . . .
اما ما باید درس های زیادی را مطالعه کنیم و دراین مطالعه تمرکز حواس داشته باشیم تا بتوانیم یاد بگیریم و به خاطربسپاریم و به موفقیت تحصیلی دست یابیم. طبیعتاً خیلی از این درس ها مورد علاقه ی ما نیستند. با آن ها چه کارکنیم؟ مسلماً نمی توانیم مطالعه ی این درس ها را کناربگذاریم و فقط درس های مورد علاقه را بخوانیم. تنها راه حل این است:
باید به طریقی خودمان را به آن درس ها علاقمند کنیم.
چگونه درس بخوانیم؟
این سؤالی است که اکنون مسلماً درذهن شما ایجاد شده است. شما که مجبورید درس- هایی را بخوانید که هیچ علاقه ای به آن ها ندارید و واقعاً نمی دانید که با این بی علاقگی و درنتیجه عدم تمرکز و در نتیجه عدم یادگیری در آن درس چه کنید.
یکی به مثلثات علاقه ندارد، یکی به شیمی، یکی به فلسفه، یکی به زمین شناسی، یکی به تاریخ و . . .
به هرحال هرکس ممکن است ازیک یا چند درس اصلاً خوشش نیاید اما درعین حال که این بی علاقگی را حس می کند، ضرورت ایجاد علاقه را هم احساس می نماید.
ما هم اکنون زمینه های بسیارمؤثری را برای ایجاد علاقه به شما معرفی می کنیم.
" اطلاعات اولیه"
شاید مهم ترین راه ایجاد علاقه ، کسب اطلاعات اولیه درباره ی موضوع مورد نظر باشد. هرچه اطلاعات اولیه ی شما و دانسته های ابتدایی شما درزمینه ی موضوع بیشتر باشد، خود به خود کشش بیشتری برای فراگیری آن خواهید داشت و درنتیجه تمرکز بهتری درآن به دست خواهید آورد. این همان ارتباط علاقه و میل به فراگیری است.
هرچه می توانید اطلاعات اولیه، سطحی و ابتدایی خود را افزایش دهید، چه این اطلاعات در راستای موضوع باشند چه نباشند. مثلاً قبل از این که فرمول های پیچیده ی اصطکاک را درفیزیک مطالعه کنید، به کسب اطلاعات اولیه و ابتدایی درمورد اصطکاک بپردازید. اگرچه این مطالب پیش پا افتاده، سطحی و بی ارتباط با آن فرمول های پیچیده به نظرمی رسند، شوق و شورو میل به فراگیری و در نتیجه تمرکز حواس شما را افزایش خواهند داد.
اهمیت مطالعه قبل از ورود به کلاس
شاید تا به حال به این موضوع فکرکرده باشید که چرا دبیران واستادان شما اینقدر به شما تأکید می کنند که قبل از ورود به کلاس جلسه ی بعد، مطالعه ی سطحی و اجمالی و سریعی برآنچه که قراراست تدریس شود داشته باشید. علت این تأکیدعمدتاً به خاطرهمین تأثیراطلاعات اولیه است. با دانستن اطلاعات اولیه شوق یادگیری و جذبتان فراوان تر می- گردد و به یقین درک بهتری ازصحبت های مدرس خواهید داشت.
و ما درجای خود شیوه ی مطالعه ی قبل از ورود به کلاس را توضیح خواهیم داد.
اطلاعات اولیه چگونه باشند؟
برای کسب اطلاعات اولیه باید دقت کنید که این اطلاعات، ویژگی های لازم را داشته باشند. هرمطلبی نمی تواند اطلاعات اولیه تلقی شود. باید به خاطرداشته باشیم که اطلاعات اولیه قرار است در ما شوق و رغبت ایجاد کند و ما را به فراگیری بیشتر وادارد. بنا براین:
اول - اطلاعات اولیه باید ساده باشند: اگرشما درابتدا مطالب دشوار و سخت را جستجو کنید و به آن ها توجه نشان دهید، به جای علاقمند شدن به آن ها از آن ها بیزار می شوید. اطلاعات اولیه باید ساده ترین مطالب باشند.
دوم - اطلاعات اولیه باید کم حجم باشند: با وجود آن که اطلاعات اولیه ی فراوانی در اختیار شماست که همگی ساده اند، توصیه می کنیم همه ی این اطلاعات را یکجا نگیرید. یکی ازاین اصول مهم یادگیری و قوانین پایه ای حافظه این است: یادگیری تدریجی است. اگزشم 9 ساعت مطالعه ی مستمرجغرافی را دریک روز، به یک ساعت مطالعه در 9 روز تبدیل کنید و یا 18 ساعت مطالعه ی پشت سرهم دریک روز را به 6 ساعت مطالعه در 3 روز تقسیم کنید، بازده فوق العاده بیشتری خواهیم داشت.
یادگیری یکباره ی مطالب شما را زود خسته و بی علاقه می کند. درست مثل آنکه بخواهید دریک روز ازصبح تا شب نیمی از کتاب را یاد بگیرید. اصل یادگیری تدریجی هم برایجاد علاقه استوار است. اطلاعات فراوان و یکباره به راحتی شما را ازآن درس بیزار می کند.
سوم - اطلاعات اولیه باید به شکل خوبی ارائه شوند: انتقال اطلاعات اولیه به شکلی خوب و دوست داشتنی، شوق شما را برای فراگیری بیشترافزایش می دهد. معلمی را به خاطر بیاورید که مطالب را به زبانی خوشایند به شما انتقال می دهد و درهمان روزاول آنچنان تأثیری بر شما می گذارد که شیفته ی آن درس می شوید.
وقتی که مشغول درس خواندن هستید، مانند همان معلم مطالب را به شکلی زیبا برای خود بیان کنید و در خود علاقه ایجاد کنید، به خصوص دردرس هایی که معلم شما مطلب را خشک و جدی و نه چندان خوب ارائه می دهد، حتماً ازاین روش استفاده کنید.
چهارم - به کاربردهای علمی مطالب علمی فکرکنید: کاربرد مطالب را درزندگی خود جستجو کنید. قبل ازآنکه به سراغ مفاهیم پیچیده ی اصطکاک بروید به این فکرکنید که زمستان ها درهوای سرد، دستان خود را به هم می مالید تا گرم شوند.
قبل ازاین که مثلثات بخوانید به این فکرکنید که تمام حرکات کشتی ها روی اقیانوس ها براساس نسبت های مثلثاتی انجام می گیرد.
قبل ازاین که شیمی بخوانید و واکنش های گرمازا و گرماگیر را بفهمید به این فکرکنید که اخیراً چیزی به نام بخاری جیبی اختراع شده است که درزمستان دست های شما را گرم می کند.
قبل ازاین که گرانیگاه و مرکز ثقل چیزی بیاموزید به این فکرکنید که چرا برج معروف پیزا درایتالیا با همه ی کج بودنش فرو نمی ریزد.
بعضی ازمطالب هم کاربرد های رفتاری دارند. می توانیم قبل ازخواندن این مطالب به این کاربردهایشان فکرکنیم. مثلاً قبل ازاین که بخوانیم هفته ی دوم تا ششم زندگی جنینی مقارن با رشد سریع و اختصاصی شدن اندام ها و دستگاه های مختلف بدن است، به این فکر کنیم که سلامت یا عدم سلامت جسمی و روانی مادروپدرچه تأثیری برجنین دارد و رفتارهای مناسب والدین و اطرافیان آن ها چگونه می تواند باشد.
قبل ازاین که قانون عمل وعکس العمل نیوتن را بخوانیم به این فکرکنیم که تمام اعمال ما به خود ما باز می گردد و به قول شاعر: " هرچه کنی به خود کنی، گرهمه نیک و بد کنی" .
قبل ازاین که قاعده ی " هوند" را درشیمی بخوانیم که " تا زمانی که هریک از اربیتال- های هم انرژی، یک الکترون نگرفته باشد، هیچ یک ازآن ها پرنمی شود" به این فکر کنیم که ما هم باید درهمه ی زمینه های زندگی به موازات هم پیشرفت کنیم.
رشد یک جانبه، قانون طبیعت نیست و به همین خاطرمحکوم به شکست است. اگر در زمینه ی مالی داریم پیشرفت می کنیم درزمینه ی معنوی هم باید با همان سرعت به پیش رویم. اگردرزمینه ی علمی موفقیت کسب می کنیم، باید درعمل هم به همان اندازه موفق شویم. اگردرزندگی اجتماعی به مراتب عالی می رسیم باید درزندگی خصوصی هم خود را به همین مراتب عالی برسانیم. خلاصه آن که اجازه ندهیم که دریک زمینه ازسایرزمینه ها عقب بیفتیم درست مانند اتم های عناصرکه قاعده ی هوند را اجرا می کنند.
و قبل ازاین که . . .
اگرکمی دقیق شوید، اگرذهن خود را به کاربیاندازید به کاربرد تمامی علوم را درلحظه لحظه ی زندگی خود حس می کنید وهرکه بیشترآمیختگی دانش را با زندگی روزمره درک می کنید علاقمند ترومشتاق تر می شوید.
درواقع دانش بشری ازدقت کردن به زندگی ساده و طبیعی پدیدارشده است.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود معضلات آموزشی نظام آموزشی هند

پائین بودن نرخ سواد در هندوستان که فقر اقتصادی از جمله مهم ترین عوامل آن محسوب می گردد مهم ترین معضل آموزشی کشور است بنابر برآوردهای به عمل آمده بیش از یک سوم جمعیت هندوستان زیر خط فقر زندگی می کنند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 22 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
معضلات آموزشی نظام آموزشی هند

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

معضلات آموزشی نظام آموزشی هند

پائین بودن نرخ سواد در هندوستان که فقر اقتصادی از جمله مهم ترین عوامل آن محسوب می گردد مهم ترین معضل آموزشی کشور است. بنابر برآوردهای به عمل آمده بیش از یک سوم جمعیت هندوستان زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر چه حضور در مدارس رایگان می باشد اما هزینة تهیه کتاب، لباس مدرسه و حمل و نقل برای خانواده های فقیر هزینه ای هنگفت به شمار می رود. در خانواده های فقیر، مشارکت دختران در نگهداری از کودکان و فعالیت های روزمره خانواده، چنین معضلی را ایجاد نموده است. اگر خانواده ای به دلیل مواجه با مسائل مالی مجبور به انتخاب در مدرسه فرستادن فرزندان دختر یا پسر خود باشد قطعاً این پسر خانواده از فرصت تحصیل برخوردار می گردد. واکنش منفی والدین در امر آموزش دختران، خود به عنوان مانع بزرگ در حوزه آموزش دختران محسوب می گردد. اغلب والدین از آموزش پسران تحت عنوان سرمایه ای بزرگ یاد می کنند. چرا که در زمان پیری والدین، این فرزند پسر است که از استعلاعت مراقبت از آنان برخوردار می باشد. به عبارت دیگر، اکثر والدین هندی از دختران تحت عنوان اتلاف هزینه یاد می کنند. چرا که دختران پس از ازدواج با خانوادة شوهر زندگی کرده و والدین مستقیماً از این وضعیت سودی نمی برند. علاوه بر این دخترانی که از سطح بالای آموزشی برخوردارند نیز به واسطه ازدواج با پسران همسطح و هم پایة خود از لحاظ تأمین جهیزیه هزینة هنگفتی برای خانواده های خود به بار می آورند. از جمله مهمترین معضلات نظام آموزشی کشور هند می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1 استقلال مطلق دانشگاهها :
دانشگاههای سراسرکشوردرفعالیت های مختلفی نظیر پذیرش دانشجو، گزینش استاد،تدارک برنامه های درسی ،نحوه ارزشیابی تحصیلی و...... به صورت مستقل عمل نموده و سازمان هایی نظیر کمیسیون اعتبارات دانشگاهی (یو.جی .سی ) منحصرا از نقش پیشنهاد دهنده برخوردار می باشند.
2 اختلاف سطح و امکانات گروههای آموزشی :
اغلب گروههای آموزشی از جهت کادرآموزشی ، منابع مالی ، تجهیزات ،کتابخانه تخصصی و ساختمان در وضعیت نامناسبی قرار داشته و تنها معدودی از دانشگاهها از موقعیت بهتری برخوردار می باشند.
3- عدم وجودمرکزملی تائید و اعتباربخشی آموزشی :
اگرچه کمیته بررسی کمیسیون اعتبارات دانشگاهی به تعیین معیارها و استانداردهای آموزشی مبادرت می نماید ،با این وجود ارگان ملی خاصی عهده دار نظارت بر عملکرد اجرایی دانشگاه ها نبوده و مکانیسم نظارتی خاصی نیز وجود ندارد.
4 گسترش بی رویه دوره های آموزش عالی و ظرفیت پذیرش دانشجو :
طی دهة گذشته دانشگاههای هند درایجاد و گسترش دوره های آموزشی علوم مختلف شتاب بی مورد به خرج داده و بدون فراهم آوری زیربنای لازم به تشکیل دوره های جدید ویا افزایش نرخ پذیرش دانشجو مبادرت نمودند. از این روی تضعیف دوره ها اثر چاره ناپذیری بر استانداردها و معیارهای آموزشی کشورگذارده است .چراکه از دانشجویانی که به اتمام دوره های آموزشی بدون امکانات زیربنایی نائل آمده اند، نمی توان انتظار داشت از شایستگی های برابر با آن دسته از دانشجویانی که از دانشگاههایی با امکانات بهتر فارغ التحصیل میگردند،برخوردار باشند. اگرچه مدرک هر دو مشابه است . طبعاً دانشجویانی که از آموزش بهتر برخوردار بوده اند، درگزینش شغل و در میدان عمل ،از وضعیت بهتری برخوردار می باشند. طبق اطلاعات بدست آمده، تعداد فارغ التحصیلان دانشگاههای هند در اغلب رشته های تحصیلی تا 4 برابر میزان مورد نیاز بازار کار است . در نتیجه بسیار عادی است اگر چنانچه شخصی با وجود برخورداری از مدرک کارشناسی ارشد در پستی بسیار پائین تر از سطح خود مشغول به کار شود. از سوی دیگر این مسئله سبب سوئ استفاده برخی ازکارفرمایان شده و به استخدام افرادی با مهارت و صلاحیت هایی بسیار بالاتر از درجه نیازمندی مبادرت می نمایند که این امرخود به تحقیر افراد برخوردار از تحصیلات عالیه منتهی می گردد.
5 فقدان سیاست ملی منسجم :
ازجمله مشکلات عمده نظام آموزشی هند می توان به عدم وجود نهاد یا سازمان خاص جهت برآورد میزان نیروی متخصص مورد نیاز بازار کار در سطوح مختلف و اتخاذ سیاست گذاری وبرنامه ریزی صحیح در این زمینه اشاره نمود. در نتیجه تعداد فارغ التحصیلان بسیار بیشتر از نیاز بازار کار بوده که این امر خود به عدم اشتغال و یا گرایش به اشتغال در سطوح پایین تر آموزشی منجر می گردد. این درحالیست که اتخاذ سیاست ملی منسجم در جهت تعیین لزوم یا عدم لزوم تشکیل و یا گسترش گروههای آموزشی مطابق با شناخت نیازهای متفاوت بازار کار ضروری بوده و به عدم رشد بی رویة دوره های آموزشی منتهی می گردد.
6- ناکافی بودن تسهیلات آموزشی
عم کفایت تسهیلات آموزشی در هندوستان، مانعی دیگر برای آموزش به شمار می رود. اغلب ایالات کشور از تعداد کافی مدرسه جهت سرویس دهی به کلیه کودکان واجد شرایط برخوردار نمی باشند. بعلاوه مدارس موجود نیز از امکانات اولّیه نظیر بهداشت و آب، محروم می باشند. در برخی ایالات نیز مشکل عدم وجود جای کافی با مشکل ازدیاد کودکان مدرسه ای به دلیل رشد سرسام آور جمعیت، توأم گردیده است. به عنوان مثال، طی سال 1993، ایالت آتارپرداش جهت ثبت نام از کلیه کودکان رده های سنی 6 الی 10 سال به 214000 مدرسة اضافی نیازمند بود. نیاز به مدارس اضافی به خاطر رشد جمعیت، همچنان پابرجاست. گفتنی است که در مقابل دولت هندوستان در عوض سرمایه گزاری جهت احداث مدارس بیشتر، به ارتقاء کیفت آموزشی می پردازد.
7- کمبود معلمین زن
عدم برخورداری از معلم زن به اندازة کافی، مانعی دیگر حوزه آموزش کشور محسوب می گردد. چرا که با افزایش تعداد معلمانِ زن در مدارس احتمال حضور دختران در مدارس، به مقدار متنابهی افزایش می یابد. این امر به ویژه در خصوص کشوری نظیر هندوستان که از تفاوت جنسی فاحش بروخوردار است مصداق بیشتری می یابد. در حال حاضر، معلمان زن کشور تنها 22 درصد از کل معلمان کشور را تشکیل می دهند (1992). این میزان نشان می دهد که تعداد محدودی از زنان هندی شایستة تدریس می باشند. به هر حال این سهم احتمالاً در آینده ای نه چندان دور افزایش خواهد یافت؛ چرا که تعداد زنانی که جهت تدریس آموزش می بینند نصف دانشجویان را تشکیل می دهند. در اینجا، بازهم در میان ایالات مختلف، تفاوت وجود دارد. آندسته از ایالاتی که از میزان رشد افراد باسواد برخوردار می باشند، به همان نسبت نیز از تعداد زنان معلم بیشتری برخوردار می باشند. اختلافات جنسی ناعادلانه ای همچنان در سیستم آموزشی کشور مشهود می باشد. از سال 1965 دولت هندوستان با دوباره نویسی کتاب های آموزشی در جهت به تصویر کشیده نشدن زنان در قالب های مختلف جنسی در این کتابها موافقت نموده است. با این حال طبق مطالعات به عمل آمده در خصوص کتابهای درسی طی سال 1980 نشان داد که شخصیتهای اصلی این کتابها اغلب مردان می باشند. در این کتابها، مردان شخصیت های غالب را به خود اختصاص داده و از آنان به عنوان افراد قوی، ماجراجو و زیرک یاد شده است. درست برعکس، هنگامی که در این کتابها از زنان یاد می شود موجوداتی ضعیف و بدبخت به تصویر کشیده شده که قربانی سوءاستف اده ها و آماج تنبیهات بدنی می باشند. لازم به ذکر است که این تصاویر خود مانعی بزرگ جهت ارتقاء منزلت زن در اجتماع محسوب می گردد.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق معلم اثر بخش

معلمانی اثر بخش هستند که دستیابی به اهداف خاصی رادرنظرمی گیرند، خواه این اهداف توسط خود آنان ویا دیگران تهیه وتدوین شده باشند، در نتیجه آنان که به دنبال بررسی موارد افزایش اثر بخشی معلمان هستند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11
تحقیق معلم اثر بخش

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

معلم اثر بخش

یک معلم اثر بخش چه کسی است ؟
معلمانی اثر بخش هستند که دستیابی به اهداف خاصی رادرنظرمی گیرند، خواه این اهداف توسط خود آنان ویا دیگران تهیه وتدوین شده باشند، در نتیجه آنان که به دنبال بررسی موارد افزایش اثر بخشی معلمان هستندبایداهداف مورد نظر معلمان را با دقت بشناسند،صرف نظر از اینکه چنین اهدافی توسط معلمان یا دیگران تدوین شده باشد.
نتیجه ی منطقی این امر آن است که معلمان اثر بخش باید دانش و مهارتهای مورد نیاز جهت دستیابی به اهداف مورد نظر راداشته باشند ونیز بایدبتوانند آنها را در زمان مناسب به شیوه ی مطلوب و مورد انتظار به کار گیرند .
معلمان در مقام برنامه ریز وطراح آموزشی، در چند گروه قرار میگیرند و با شناخت ویژگیهای خاص حرفه ای یا غیر حرفه ای بودن آنان مشخص می شود .
معلمان اثربخش و معلمان ناکارا
تفاوت بین نقش یک معلم اثر بخش و ناکارادرایفای نقش خود به عنوان تسهیل کننده یادگیری در کلاس درس
معلمان اثر بخش :
1-کارهایشان بخوبی سازمان یافته و آماده است ؛ یعنی از وقت و زمان خود بخوبی استفاده می کنند و می کوشند تا برنامه خود را از قبل تنظیم و از لحظه لحظه کلاس برای یادگیری استفاده کنند .
معلمان ناکارا :
1- می گویند به اندازه ی کافی کارم منظم است ،ولی عملاً در این زمینه اقدام مؤثری به عمل نمی آورند و به واسطه نداشتن برنامه قبلی دچار بی نظمی در کلاس هستند .
معلمان اثر بخش :
2-برای عوض کردن موضوع بحث و گفتگو از لحظه ها استفاده می کنند ؛یعنی در کلاس فعالیتهای متنوعی را باعث می شوند و هر حادثه یادگیری مقدمه و بهانه ای برای حادثه یادگیری دیگر می شود .
معلمان ناکارا :
2-فواصل زمانی طولانی باعث سکوتهای طولانی در کلاس می شود ؛ یعنی هم دانش آموز و هم معلم به دلیل تغییر از یک حالت به حالت دیگر ، حواسشان پرت می شود .
معلمان اثر بخش :
3-از برنامه یا جدول یادگیری سریع استفاده مناسب می کنند ؛ یعنی کلاس را به صورت زنده و شاد و فعال اداره می کنند و در عین حال ، بردانش آموزان فشاری بیش از حد ظرفیت آنان وارد نمی آورند .

معلمان ناکارا :
3-از برنامه یادگیری کُند استفاده می کنند و در عین حال موجب سر در گمی دانش آموزان می شوند .مرتباً مشق و درس دانش آموزان را چک می کنند و موجبات گیجی و سر در گمی آنان را فراهم می آورند .
معلمان اثر بخش :
4دانش آموزان را برای یادگیری انگیخته نگه می دارند ؛ یعنی آنچنان فضای روانی را ایجاد می کنند که دانش آموزان نسبت به یادگیری مطالب کنجکاو و انگیخته باقی می مانند .
معلمان ناکارا :
4- دانش آموزان بدون احساس کنجکاوی یا انگیخته شدن ، خود را مجبور به انجام دادن تکالیف درسی احساس می کنند .
معلمان اثر بخش :
5- موجباتی را فراهم می آورند که هر چند دانش آموزان در حال نشسته به یادگیری می پردازند ، اما برای انجام دادن فعالیت های یادگیری ،هیجان و انگیزه ی لازم را دارا باشند .
معلمان ناکارا :
5- فضای روانی کلاس به نحوی است که یادگیری برای دانش آموزان به صورت کار خسته کننده ای در می آید ، معلم مسائل متعددی را برای حل ارائه می دهد و دانش آموزان نیز باجبار به کار مشغول می شوند .
معلمان اثر بخش :
6- دانش آموزان را تشویق به انجام دادن فعالیتهایی می کنند که مکمل فعالیت های قبلی است یعنی هر مطلب جدید را چنان مطرح می سازندکه با موضوع قبلی در ارتباط و تکمیل کننده موضوع قبلی است .
معلمان ناکارا :
6- غالباً مدیریت و رهبری مغشوش و دستخوش تغییر و تبدیل معلم، باعث از بین رفتن تمرکز دانش آموزان نسبت به یادگیری مطالب می گردد.
معلمان اثر بخش :
7- آگاه هستند ؛ یعنی آنچنان کنترل کلاس را در اختیار دارند که گویی چشمی نیز در پشت سر دارند ، ولی دانش آموزان احساس نمی کنند که تحت کنترل یا فشار معلم هستند .
معلمان ناکارا :
7- رفتار معلم آنچنان است که به نظر می رسد نسبت به آنچه در کلاس درس می گذرد آگاهی ندارد و تنها به یک دانش آموز توجه می کند و دانش آموزان دیگر را نمی بیند .
وقتی بحثی را مطرح می سازد زمان بندی آن را رعایت نمی کند و در نتیجه دانش آموزی را که اشتباه کرده است ، متهم می کند ، واکنشهای بیش از اندازه نشان می دهد ، آثارنامطلوب در دانش آموزان باقی می گذارد و بالاخره اعتبار خود را نزد آنان از دست میدهد .


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود مشاوره تحصیلی

این نوع از مشاوره اختصاص به دانش آموزان مدارس و دانشجویان دارد که برای کمک و راهنمایی آنها در زمینه انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان ، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاهی ، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه و یا هر مساله و مشکلی که در محیط تحصیل برای آنها ممکن است پیش بیاید دارد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 20 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
مشاوره تحصیلی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

مشاوره تحصیلی

مقدمه
این نوع از مشاوره اختصاص به دانش آموزان مدارس و دانشجویان دارد. که برای کمک و راهنمایی آنها در زمینه انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان ، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاهی ، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه و یا هر مساله و مشکلی که در محیط تحصیل برای آنها ممکن است پیش بیاید دارد. رفع این نوع مسائل یا مشکلات به عهده مشاوران تحصیلی است.
تاریخچه مشاوره تحصیلی در ایران
مشاوره تحصیلی قبل از پیروزی انقلاب
در ایران مساله راهنمایی و مشاوره و تهیه مقدمات آن بین سالهای 1337 تا 1350 شروع شد و جریان پیدا کرد. از سالهای 1337 با برگزاری سمینارهای متعددی طرح مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش مطرح شد و نیز تربیت نیروی مشاوره در دانشگاهها و تهیه ابزار کار مشاوران ، دوره‌های کارآموزی ضمن خدمت ، تهیه وظایف و طرح و جاانداختن آن از جمله اقدامات بعدی در این دوره بوده است. برای پیشرفت و گسترش این طرح اقدامات متعددی انجام شد. دوره‌هایی ترتیب داده شد تا دست اندرکاران تعلیم و تربیت با برنامه راهنمایی آشنا شوند. اعزام مشاوران به مدارس ، تهیه مقالات و بروشورهای مختلف ، تهیه پرونده‌های تحصیلی و تربیتی ، تهیه پرسشنامه‌های مختلف و ایجاد مراکز مشاوره و راهنمایی در برخی از مراکز استانها از جمله اقداماتی است که در این دوره به عمل آمد.

در سالهای 1337 و 1338 کنفرانسهایی که در مشهد و آبادان تشکیل یافتند لزوم راهنمایی در مدارس را تاکید کردند. تا اینکه در سالهای 1344 و 1345 در دانشسرای عالی تهران درس مشاوره و راهنمایی جزء دروس رسمی قرار گرفت. از مهر ماه 1350 که اولین کلاس دوره راهنمایی تحصیلی تشکیل شد تا 22 بهمن 1357 که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید در زمینه اجرای برنامه راهنمایی ، فعالیتهای زیادی صورت گرفت که آشنا ساختن والدین و مربیان و دانش آموزان با برنامه‌های مشاوره و راهنمایی به اعزام مشاورین به مدارس ، تهیه پرونده تحصیلی ، تست و اجرای آنها از آن جمله می‌باشد.
مشاوره تحصیلی بعد از پیروزی انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برنامه راهنمایی با توجه به اهداف جدید مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و نتیجه آن سیستم معلم - مشاور بود که هم به تدریس و هم به مشاوره می‌پرداختند. پس مدتی برای تهیه هدفهای هماهنگ با اهداف انقلاب برنامه راهنمایی و مراکز مشاوره حذف و تحلیل گردید. و به جای آن طرح مربیان پرورشی با عنوان متولیان انقلاب در مدارس طرح ریزی و اجرا شد. این طرح به تدریج مسئولان را متوجه نیاز به مشاوره و راهنمایی در مدارس نمود. تا اینکه در سال 1364 هسته‌های مشاوره و راهنمایی مجددا در مناطق آموزش و پرورش تاسیس گردید. در حال حاضر برنامه‌های مشاوره‌ای مدارس به سمت تخصصی شدن و خدمات مشاوره‌ای سوق داده شده است و طرحهایی چون "طرح احیا نقش مشاوره‌ای معلمان" در حال اجرا است.
مشاوره تحصیلی در زمینه انتخاب رشته و راهنمایی شغلی
در این زمینه مشاور به دانش آموز کمک می‌کند با اطلاع از ویژگیها و شرایط خود ، رشته‌ها و شرایط جامعه تصمیم مناسبی در مورد انتخاب رشته تحصیلی‌اش اتخاذ کند. چنین فرایندی چه در سال اول دبیرستان و برای انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسط صورت بگیرد و چه برای انتخاب رشته دانشگاهی تفاوت چندانی نمی‌کند. آشنایی مشاور با ویژگیها و مقررات موجود مربوط به هر دوره (متوسط یا دانشگاهی) بسیار حائز اهمیت است. مشاور تلاش می‌کند علاوه بر اینکه مراجع را از جنبه‌های مختلف هوشی ، استعداد و علایق شناسایی کند بلکه این شناخت را با شناختهای خود دانش آموز درهم می‌آمیزد و با در نظر گرفتن مقررات بیرونی و شرایط ویژه جامعه اقدام به تصمیم گیری کنند.
ویژگیهای خود دانش آموز که باید شناسایی شوند عبارتند از: میزان بهره هوشی ، نمرات تحصیلی او ، تعیین نقاط قوت و ضعف او در دروس مختلف ، بررسی علایق و استعدادهای او در زمینه رشته‌ها و مشاغل. برای اینکار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش ، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک می‌گیرد. از سوی دیگر باید دانش آموز شناخت کاملی نیز از خود رشته تحصیلی بدست آورد. اینکه چه دروسی در آن مطالعه می‌شوند، آینده شغلی آن چیست؟ و ... .
مشاوره تحصیلی در زمینه بررسی افت تحصیلی
برخی از دانش آموزان ممکن است دچار افت تحصیلی شوند. برخی از این دانش آموزان خود به مشاوره تحصیلی مراجع می‌کنند و برخی توسط مسئولین مدرسه به مشاور مدرسه معرفی می‌شوند. در هر حال مشاور تحصیلی به بررسی عمل مختلف افت تحصیلی می‌پردازد. برای بررسی احتمال وجود عمل خانوادگی از خود دانش آموز و خانواده او کمک می‌گیرد. عوامل مدرسه را نیز مورد بررسی قرار می‌دهد و همچنین به بررسی سلامت جسمی و روانی دانش آموز می‌پردازد.

شناخت و پیدا کردن علت افت تحصیلی در گام اول قرار دارد. بعد از پیدا کردن علت ، مشاور به کمک دانش آموز و در صورت لزوم خانواده او و مسئولین مدرسه به رفع آن علت اقدام می‌کنند. یا اینکه راهنماییهایی به دانش آموزان برای رفع علت ارائه می‌شود و پیشرفت او مورد پیگیری قرار می‌گیرد. از جمله این راهنمایی شامل شیوه افزایش انگیزش دانش آموز ، آموزش شیوه‌های صحیح مطالعه ، آموزش شیوه‌های مواجهه با تغییرات اساسی و غیره خواهد بود.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود مدیریت و رهبری آموزشی

شاید یکی از مهمترین فعالیت ها در زندگی اجتماعی بشر امروز را بتوان مدیریت دانست در عصر حاضر به مدد این فعالیت که مأموریتها و اهداف سازمان ها تحقق می یابند، از منابع و امکانات موجود بهره برداری می شود و توانایی و استعداد انسانها از قوه به فعل در می آید
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 23 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35
مدیریت و رهبری آموزشی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

مدیریت و رهبری آموزشی

- تشخیص مفاهیم:
شاید یکی از مهمترین فعالیت ها در زندگی اجتماعی بشر امروز را بتوان مدیریت دانست. در عصر حاضر به مدد این فعالیت که مأموریتها و اهداف سازمان ها تحقق می یابند، از منابع و امکانات موجود بهره برداری می شود و توانایی و استعداد انسانها از قوه به فعل در می آید. مدیران در انجام وظایف خود فرایندی را دنبال می کنند که شامل اجزایی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل، انگیزش، ارتباطات، هدایت و تصمیم گیری است. مجموعه این فعالیتهاست که مدیریت را شکل می دهد و هماهنگی و نیل به هدفها را میسر می سازد.
تعاریف گوناگونی برای مدیریت ارائه شده است که به نقل چند مورد از آنها می پردازیم:
صاحب نظری مدیریت را هنر انجام کا به وسیله دیگران توصیف کرده و بر نقش دیگران و قبول هدف از سوی آنان تأکید ورزیده است.
گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده اند.
گروهی مدیریت را علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین توصیف کرده اند.
گروهی مدیریت را در قالب انجام وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و ... بیان نموده اند.
یکی از علمای مدیریت اقتصاد مدیریت را تصمیم گیری دانسته و این وظیفه را بهترین و اصلی ترین نقش مدیر قلمداد نموده است. عالم دیگری بر نقش های مدیر از دیدگاه تازه تری نگریسته و برای مدیر وظایف و نقشهایی چون رهبری سازمان، منبع اطلاعاتی و عامل تصمیم گیری و روابط با سایر سازمانها برشمرده است.
اما کسانی که مدیریت را تعریف کرده اند زمانی که به تفضیل و توجیه تعاریف خود پرداخته اند. ناگزیر به یک سلسله وظایف اشاره کرده اند که هر مدیری در انجام وظیفة خطیر خود ملزم به انجام آنهاست.
نویسندگان و عالمان این رشته بنا بر نگرش و تخصص های خود هرکدام به نحوی با این وظایف برخورد نموده اند. گروهی وظایف خاصی را اصلی قلمداد کرده اند و گروهی دیگر بر وظایف دیگری تأکید ورزیده اند. از این نوع برخورد می توان گفت که فرای مدیریت عمومی که هر مدیر باید دارا باشد نسبت به رشته و شاخه و فعالیت خود نقشی را باید ایفا کند که آن حوزه مدیریتی طلب می کند.
«مدیریت آموزشی»
منظور از مدیریت فعالیت و عملی است که در موقعیتی سازمان یافته برای هماهنگی و هدایت امور در جهات هدفهای معینی صورت می گیرد در این کتاب، مدیریت را عملی تلقی می کنیم که بر دانش و یافته های علمی، توانایی هنری، مهارت فنی و اخلاق اجتماعی مبتنی است. به عبارت دیگر کسی را مدیر می دانیم که بتواند در محیط کار خود به اقتضای موقعیت، اصول ویافته علمی و مهارتهای فنی را هنرمندانه و با رعایت موازین اخلاقی به کار بندد؛ مشکلات را حل کند و هدفی را تحقق بخشد. لازمة چنین مدیریتی در محیط آموزشی آن است که شخص مدیر از هدفها و فراگردهای آموزشی و پرورشی مطلع باشد. سازمان آموزشی و روابط رسمی و غیر رسمی آن را به درستی بشناسد، جوّ سازمانی مساعدی برای انجام وظایف و فعالیت های کارکنان به وجود آورد، از نیروهای انسانی و مادی موجود به طور مقتضی استفاده کند، وحدت و هماهنگی لازم را میان اجزاء و عناصر سازمان ایجاد نماید، همکاران و زیردستان خود را به کار و فعالیت مؤثر برانگیزد، عملکرد سازمان خود را ارزشیابی و انتقاد کند و بالاخره همکاری و مشارکت خود و زیردستان را در انجام امور، اساس مدیریت و رهبری قرار دهد.
منظور از مدیران آموزشی کسانی هستند که در تصمیم گیری های آموزشی نقش دارند و رفتار و عمل آنان جریان آموزش و پرورش را مستقیماً تحت تأثیر قرار می دهد از این رو مدیران آموزش و پرورش، معاونان و کارشناسان آموزشی، مدیران مدارس، مربیان پرورشی و معلمان روزمره مدیران آموزشی تلقی می شوند.
مدیران آموزشی علاوه بر دانش و معلومات در زمینة آموزش و پرورش و روان شناسی، و تسلط بر روشها و مهارت های عملی، باید به اندازة کافی سابقة آموزشی داشته باشند تا بتوانند مأموریت اصلی و مسائل و مشکلات کار خود را به درستی درک کنند علاوه بر آن باید از لحاظ شخصیتی مستعد و پایبند به اصول و موازین اخلاقی بوده تا بتوانند از کجروی ها و انحرافات در محیط آموزشی جلوگیری نمایند و با رفتار و کردار خود سرمشق دانش آموزان قرار گیرند.
اگرچه موضوع مدیریت در زندگی انسان بسیار حائز اهمیت بوده و از آغاز با او بوده ولی با پیشرفت سریع علم و پیچیدگی جوامع نیاز به این علم بیشتر احساس می شود و شاید همین دلیل نیز به آن توجه شده و مدیریت نیز مانند تمام علوم بسیار تخصصی شده است اگرچه مدیریت در تمام شاخه ها از یک اصول کلی تبعیت می کند ولی از جنبه های عملی و فنی با هم تفاوت زیادی دارند. با آنکه تمام مدیریتها در جای خود مهم و پرارزش هستند ولی مدیریت آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا درست عمل کردن یک مدیر آموزشی باعث تربیت صحیح دانش آموزان و مردم جامعه آینده می شود و عدم درستی عمل او لطمات و آسیبهای زیادی بر جا می گذارد که در آینده زندگی شخصی را به خطر می اندازد، جامعه را دچار مشکل می کند و آسیبهای جبران ناپذیری به فرد و اجتماع وارد می کند که اگر یک مدیر در بخشهای دیگر درست عمل نکند چنین فاجعه ای به بار نمی آید. در اینجاست که اهمیت وظیفه مدیر آموزشی روشن می گردد.
مدیر آموزشی نقش حیاتی و حساسی در پیشبرد اهداف تعلیم و تربیت دارد. مدیر باید دارای ویژگی ها، توانایی ها و مهارت های خاصی باشد تا بتوان با کمال اطمینان، کودکان، نوجوانان و جوانان را به او سپرد. او باید همه عوامل مؤثر در تربیت و ادارة آموزشگاه را بشناسد و از همه مهمتر بداند که چگونه باید با آن ها و روی آنها کار کند. دانش و آگاهی و مهارت های مدیر قبل از پرداختن به مدیریت باید در حدی باشد که نیاز به آزمایش و خطاهای مکرر نباشد. زیرا هر آزمایش و خطایی در مدیریت آموزشی همراه با زیانهای بزرگی خواهد بود که خیلی از آنها جبران ناپذیر است.
مدیر آموزشی، باید با آگاهی و اعتماد به نفس، افراد و سازمان را به سمت اهداف مورد نظر هدایت کند.
انواع سبک های مدیریتی:
اگرچه غالباً دو اصطلاح مدیریت و رهبری را مترادف به کار می روند ولی در چارچوب مورد بحث میان رهبری و مدیریت می توان تمایز قایل شد به نظر می رسد که مدیریت با بعد هنجاری و رهبری با بُعد شخصی پیوستگی دارد. مدیریت اساساً به اجرای خط مشی و تحقق هدفها توجه دارد، در حالی که رهبری به بررسی و بهبود هدفهای موجود علاقه نشان می دهد. مثلاً مدیر در مورد کارکنان در وهلة اول به بهبود و پیشرفت شایستگی ها و نگرشهای آنان علاقه مند است تا بدان وسیله هدفهای موجود به طور اثربخش تحقق یابند. توجه رهبر در همین زمینه، معطوف به اصلاح و تجدیدنظر در هدفهاست به طوری که مقاصد سازمان برای اعضای آن معنا و مفهوم پیدا کند. مدیریت بیشتر به حال و اکنون توجه دارد در حالی که رهبری حال و آینده را در نظر گرفته، به جریان تغییر برای ایجاد خط مشی ها و رویه های جدید سازمانی اعتنا می کند.
مدیریت اساساً با هدایت رفتار در یک ساختار سلسله مراتبی سروکار دارد در این سلسله مراتب که شامل روابط متقابل اداری است، یک عضو، یعنی مافوق پیشقدم و مبتکر اقدامات و عملیات اداری است و عضو دیگر، یعنی مرئوس یا زیردست پذیرنده و اجراکنندة آنها. اصطلاحات رهبر یا مافوق و پیرو یا زیردست به طور نسبی به کار برده می شوند؛ زیرا که در روابط میان این دو به شیوه و سبک مدیریت یا رهبری در هر سیستم اجتماعی معین بستگی دارد در چارچوب مورد بحث سه سبک مدیریت یا رهبری متمایز قابل تشخیص است:
1- سبک هنجار مدار یا سازمان مدار 2- سبک فرد مدار 3- سبک موقعیت مدار
1- سبک هنجار مدار: این سبک با تکیه بر بُعد هنجاری به انتظارات سازمان اهمیت می دهد و به این فرض استوار است که برای رسیدن به هدفهای سازمان می توان رویه ها، دستورالعملها و مقررات مناسب را با وظایف و انتظارات نقشهای سازمان در آمیخت و از کارکنان سازمان خواست که در انجام وظایف خود آنها را رعایت کنند طبق این سبک در صورتی که نقش های سازمانی به روشنی تعریف شوند و هرکس مسئولیت انجام وظایف خود را بپذیرد نتایج مورد انتظار سازمان حاصل خواهد شد.
تحت این سبک مدیریت زیردستان موظف به اجرای مقررات هستند و مدیر مقررات را تعیین یا اعمال می کند. کشمکشهای حاصله تحت این سبک از نوع کشمکش های نقش است. ملاک موفقیت در این سبک سازگاری رفتار با انتظارات سازمان و اثربخشی است.
2- سبک فردمدار: این سبک بر بُعد شخصی تأکید کرده، انگیزه ها و نیازهای فردی کارکنان سازمان را موردتوجه قرار می دهد و بر این فرض استوار است که موفقیت سازمان به جای اینکه به اجرای دقیق مقررات سازمانی وتبعیت کامل از انتظارات سازمان وابسته باشد بیشتر به افرادی بستگی دارد که در سازمان به کار اشتغال دارند. نباید تصور کرد که سبک فرد مدار کمتر از سبک سازمان مدار به هدفهای سازمان اهمیت می دهد بلکه از لحاظ این سبک تأکید بر بُعد شخصی و توجه به انگیزه های افراد سریعترین راه برای نیل به هدفهای سازمان به شمار می آید. تحت این نوع مدیریت، به افراد امکان داده مهی شود که در حد توانایی خود مناسبترین طریق را برای انجام وظیفه انتخاب کنند. در این حالت چون انجام وظایف به سلیقه و تمایل افراد بستگی دارد لذا انتظارات سازمانی از رسمیت می افتند و حتی ممکن است مانع انجام وظیفه شوند. کشمکشهای بارز در این نوع مدیریت احتمالاً از نوع تعارضهای شخصیتی خواهد بود. ملاک موفقیت در این سبک، همسازی رفتار با انگیزه های فردی کارکنان و کارایی است.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود مرتبه آموزش و پرورش در تولید علم (تعلیم و تربیت)

میتوان گفت که هدف اساسی همان تربیت دینی و اخلاقی است که به صورت انجام دادن وظایف خانوادگی و اجتماعی و پیشرفت شخصی تحقق می یابد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 5
مرتبه آموزش و پرورش در تولید علم (تعلیم و تربیت)

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

مرتبه آموزش و پرورش در تولید علم (تعلیم و تربیت )

تربیت در ایران باستان به سه منظور بوده است:
۱- خدمت به اجتماع.
۲- خدمت به خانواده و رفع مسئولیت از پدر و مادر.
۳- بهبودی حال و برتری بر دیگران.
بنابراین میتوان گفت که هدف اساسی همان تربیت دینی و اخلاقی است که به صورت انجام دادن وظایف خانوادگی و اجتماعی و پیشرفت شخصی تحقق می یابد. سازمان آموزش و پرورش در طی چندین هزار سال به یک حال نبوده است پس نمیتوان گفت که سازمان واحدی در این دوره وجود داشته است اما خانواده و آتشکده و آموزشگاههای دربار مراکز مهم تعلیم و تربیت در این دوره به شمار می آمده اند. در دورهی ساسانی دانشگاههایی نظیر جندی شاپور نیز بر این مراکز افزوده می شود. در دانشگاه جندی شاپور که در قرن سوم میلادی به دستور اردشیر بابکان تاسیس شد کتب علمی و ادبی را که از هند و یونان آورده بودند به پهلوی ترجمه کردند و پزشکانی را از یونان برای تدریس در این دانشگاه به کار گماشتند. این دانشگاه تا اواخر قرن سوم هجری وجود داشت و یکی از مراکز بزرگ علمی و فرهنگی آن روزگار بود. کودک تا پنج سالگی در خانواده و در میان زنان تربیت میشد و آموزش دینی و علوم و فنون در سن هفت تا پانزده سالگی که آن سن را تمیز عقلی می نامیدند انجام میگرفت. روش عمده آموزش و پرورش، شفاهی و حفظی و تلقینی بود و گاه نیز مطلوب نادرستی را به کودکان تلقین میکردند. به طور مثال به اطفال تلقین میشد که شاه به خواست خدا و موهبتی الهی بر تخت سلطنت نشسته و نمایندهی او بر روی زمین است و برحسب اراده ی او امور کشوری را سامان میدهد. بنابراین همگی باید چشم بر حکم و گوش بر فرمان او نهند و او را تا حد پرستش دوست بدارند. آموزش و پرورش که شمه ای از آن را بیان کردیم بیشک دارای محاسنی بود که از مهمترین آنها می توان ایجاد روحیه گذشت و سعه صدر و علاقه به علوم و فنون را نام برد و این دو جنبه سبب شد که مردم این سرزمین در دوره هایی از تاریخ، امپراطوری بزرگی را ایجاد و ارائه کنند و در پیشبرد دانش و هنر سهیم باشند. اما از سوی دیگر نظام تربیتی ایران باستان به ویژه در سالهای پیش از ظهور دین اسلام دارای عیب هایی بود که مهم تر از همه طبقاتی بودن آموزش و پرورش و ایجاد روح فرمانبرداری از قدرتمندان و پیروی کورکورانه از حاکمان را میتوان ذکر کرد. این نوع تعلیم و تربیت همراه با ستمگریها و تندرویهای حاکمان دورهی ساسانی، به سقوط این سلسله منجر شد و ایرانیان را برای پذیرش دین جدید آماده ساخت. (۸)
تعلیم وتربیت در اسلام:
تعلیم و تربیت اسلامی با نزول قرآن تولد یافت و پیامبر اسلام (ص) که پروردگار او را به نیکی تربیت کرده بود، معلم و مربی آن شد. توالی این دو رویداد میمون و مبارک پرده از یک راز برمیدارد و آن اهمیت بسیار بالا یا کلیدی بودن دو عنصر برنامه و معلم در مجموعه نظام تربیتی اسلامی است. این سخن هرگز به معنی سبک انگاشتن دیگر عناصر نیست بلکه دقیقا تأکید بر این نکته است که این دو یعنی برنامه و معلم در حکم عود استوار این خیمه ی بلندند. معلم، نقش برگشت ناپذیر و غیر قابل انکاری در چرخه ی آموزش ایفا می کند، معلم کانونی است که چرخه ی آموزشی بر محور آن می چرخد و قوام و دوام این چرخه به موقعیت و جایگاه معلم بستگی دارد. به همین دلیل معلم مقام رفیع وارزشمندی را به خود اختصاص داده است. از این رو در روایات و مستندات دینی ما، بر نقش معلم و جایگاه وی به طور جدی تأکید شده و کار او را همانند نقش پیامبران و مصلحان الهی شمرده اند. مسلمانان بحثهای جستجوگرایانه ی خود را از قرآن که اولین و مهمترین سند مدون تعلیم و تربیت است آغاز کرده اند و همین منبع بود که دروازه های علوم و دانش را در معنی عام کلمه، که اعم از علوم شرعی و مذهبی و نیزدستاوردهای مادی و تجربی است به روی آنان گشود. مقصود آن است که مسلمانان با الهام از قرآن و به ویژه اولین آیات وحی، در زمینه ی علوم و معارف بشری به یک بینش یا دیدگاه کاملاً تازه و بی سابقه رسیدند و آن مسأله اتحاد یا وحدت در علوم بود. در این بینش، علوم ودانش های مختلف همه از یک منبع، که همان فیض بخشی خواست الهی است سرچشمه می گیرند؛ بنابراین نه تنها با یکدیگر در تضاد نیستند بلکه همانند هم هستند بدین سان برنامه و محتوای آموزش اسلامی متاثر از این دو عنصر یا دو مقوله از شناخت بوده و شواهد تاریخی، حداقل در قرون اولیه به خوبی موید آن است. اما برخی از ضرورتهای زمانی و مکانی و همچنین زیربنایی بودن مسائل دینی موجب شد تا این دانش در اولویت قرار گیرد و توجه بیشتری به آن مبذول شود. و بعد از آن علم حدیث و تفسیر و فقه اضافه شد و آن گاه نوبت به علوم ادبی رسید و آموزش و تدریس علوم اکتسابی اعم از نظری و تجربی به تاخیر وارد برنامه ی درسی و نظامی تربیتی اسلام شدند. و از جمله این علوم که در اوایل ظهور اسلام به برنامه ی درسی افزوده شده است تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، اخلاق، زبان شناسی، جغرافی، منطق و جز آنها را باید نام برد. همچنین تعلیم و تربیت که نخست درسهایی همچون فلسفه، اخلاق، روانشناسی و شاید منطق مورد بحث و دقت نظر قرار می گرفت وبه تدریج در راه دستیابی به هویت مستقل خود گام برداشت. در بحث علوم طبیعی و تجربی به عنوان جزیی از مواد درسی، ما برآنیم که به احتمال قوی دانش شیمی زودتر از دیگر دروس وارد برنامه ی آموزشی شده و آن هم در ارتباط با حوزه ی درسی امام صادق(ع) در مدینه بوده است. پس از شیمی به تدریج دانشهای دیگری همچون ریاضیات، نجوم، فیزیک، و پزشکی در عرصه ی برنامه های آموزشی درخشیدند و نوابغ و اندیشمندان بزرگی را به سوی خود فرا خواندند. محمدبن موسی خوارزمی، محمدبن زکریای رازی، ابوعلی سینا، حسن بن هیثم، ابوریحان بیرونی، عمر خیام، بهاء الدین عاملی و دهها نام دیگر که نه تنها تاریخ علم، که جامعه ی انسانی وامدار آنهاست. از آن جمله اند. پیشرفت سریع مسلمانان در زمینه ی این علوم به یک معجزه شباهت داشت. «تأثیر فرهنگ اسلامی در پیشرفت علوم ریاضی طب و شیمی شواهد بسیار دارد حتی در قرون سیزدهم ترجمه متون اسلامی و مشروح آنها در مدارس عامی آکسفورد،با شوق و علاقه دنبال می شد».(۹)


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود جزوه قواعد عربی دوره راهنمایی

کلمه برای آن که معنی های گوناگون برساند، شکلهای مختلفی می پذیرد که به هر یک از این شکلها، صیغه گویند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 56 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
جزوه قواعد عربی دوره راهنمایی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

جزوه ی قواعد عربی دوره ی راهنمایی

قواعد عربی سال دوم راهنمایی
«صیغه» چیست؟
کلمه برای آن که معنی های گوناگون برساند، شکلهای مختلفی می پذیرد که به هر یک از این شکلها، صیغه گویند. مانند: کَسَبا مثنی مذکر غائب
«غائب» کیست؟
به کسی یا کسانی که درباره آنها صحبت می شود، غائب گویند.
مانند: هُوَ طالِبٌ یعنی او دانش آموز است.
در عربی غائب 6 صیغه دارد که 3 صیغه مذکر و 3 صیغه مؤنث است.
«مخاطب» کیست؟
به کسی یا کسانی که با آنها صحبت می شود، مخاطب یا حاضر گویند.
مانند: أنْتَ طالِبٌ یعنی تو دانش آموز هستی
مخاطب هم مثل غائب 6 صیغه دارد که 3 صیغه مذکر و 3 صیغه مؤنث است.
«متکلّم» کیست؟
به کسی یا کسانی که در حال سخن گفتن هستند متکلّم گویند و بر 2 نوع است:
1-متکلّم وحده 2-متکلّم مع الغیر
«متکلّم وحده» کیست؟
به یک نفر گوینده که در حال سخن گفتن است، متکلّم وحده گویند.
مانند: أنَا طالِبٌ، أنَا طالِبَةٌ یعنی من دانش آموز هستم
«متکلّم مع الغیر» کیست؟
به چند نفر گوینده که در حال سخن گفتن هستند، متکلّم مع الغیر گویند.
مانند: نَحْنُ مُعَلِّمونَ – نَحْنُ مُعَلِّماتُ یعنی ما چند معلم هستیم
توجه: صیغه های متکلّم مذکر ومؤنث ندارند.

«فعل» چیست؟
کلمه ای است که بر انجام گرفتن کاری یا روی دادن حالتی در زمان مشخص دلالت می کند.
مانند: ذَهَبَ یعنی رفت
فعل از نظر زمان عبارت است از : 1- فعل ماضی 2- فعل مضارع
«فعل ماضی» چیست؟
به فعلی می گویند که بر انجام گرفتن کاری یا روی دادن حالتی در زمان گذشته دلالت می کند.
مانند: ذَهَبَ یعنی رفت
فعل ماضی دارای 14 صیغه یا شکل است که 6 صیغه اول، غائب و 6 صیغه دوم، مخاطب یا حاضر و 2 صیغه آخر، متکلّم است.
برای مثال فعل ماضی فَعَلَ را صرف می کنیم.
«ضمیر» چیست؟
ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم می شود و از تکرار آن جلوگیری می کند.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
«ضمیر منفصل» چیست؟
به ضمیری می گویند که در اول کلمه به صورت جداگانه می آید.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
ضمیر منفصل بر 2 نوع است: 1- منفصل فاعلی(رفعی ـُــٌ) 2- منفصل مفعولی(نصبی ـَــً ،جرّی ـِــٍ)
«ضمیر منفصل فاعلی » چیست؟
به ضمیری می گویند که در اول کلمه جانشین فاعل می شود.
مانند: هُوَ ذَهَبَ یعنی او رفت
«ضمیر منفصل مفعولی(نصبی، جرّی) » چیست؟
این نوع ضمیر نقش مفعولی دارد که در ترجمه «را» می گیرد و مفعولی است.
مانند: ایّاکَ نَعْبُدُ یعنی تنها تو را می پرستم (مفعولی(نصبی ـَــً)) ایّاکَ نَسْتَعین یعنی یاری را از تو می خواهیم. (مفعولی)
«ضمیر متصل» چیست؟
به ضمیری می گویند که در آخر کلمه می آید و به کلمه قبل از خود می چسبد.
مانند: ـهُ در کلمه کِتابهُ یعنی کتابش
ضمیر متصل بر 2 نوع است: 1-متصل فاعلی(رفعی) 2- متصل مفعولی(نصبی،جرّی)
« ضمیر متصل فاعلی» چیست؟
به ضمایری می گویند که فقط به آخر فعل می چسبند.
مانند: تَ در فعل کَتَبْتَ یعنی نوشتن
«ضمیر متصل مفعولی» چیست؟
به ضمایری می گویند که به آخر هر سه نوع کلمه (اسم،فعل و حرف) می چسبند.
مانند: کَ در کلمات مِنْکَ یعنی از تو ــ کِتابُکَ یعنی کتاب تو ــ أخْرَجَکَ یعنی تو را بیرون آورد.
توضیح: ضمایر متصل فاعلی همان علامت صیغه یا شناسه یا ضمیر بارز هستند که به آخر فعل (ماضی،مضارع،امر و …) اضافه می شوند.
توضیح: ضمایر متسل مفعولی هر گاه به فعل بچسبند همیشه مفعولند (رفعی) و هرگاه به اسم بچسبند گاهی مفعول و گاهی اضافی اند(نصبی،جرّی) و اگر به حرف بچسبند همیشه اضافی اند(جرّی)
ضمایر متصل مفعولی مانند ضمایر منفصل، 14 صیغه دارند که در زیر صرف می کنیم.
خوب است بدانیم که هر گاه بر اول ضمایر متصل مفعولی «ایّا» بیاوریم، ضمیر منفصل مفعولی ساخته می شود که راه شناخت مفعولی یا اضافی بودن آن از روی ترجمه آن است. یعنی اگر در ترجمه «را» بیاید، مفعولی (نصبی) است و در غیر این صورت، اضافی(جرّی) است.
مانند: ایّاکَ نَعْبُدُ یعنی تنها تو را می پرستم (مفعولی) ایّاکَ نَسُتَعین یعنی یاری را از تو می خواهیم.(مفعولی)


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود کیفیت آموزش ‌زبان‌ هاى‌ خارجى‌ در ایران چگونه است؟

فراگیرى‌ زبان‌هاى‌ خارجى‌ بویژه انگلیسى‌ به دلیل گستره کاربرد آن در دنیاى‌ امروز از حد یادگیرى‌ صرف زبان فراتر رفته و به نیازى‌ اساسى‌ براى‌ مردم بویژه نسل جدید براى‌ ارتباط با جهان تبدیل شده است
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 11 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 6
کیفیت آموزش ‌زبان‌ هاى‌ خارجى‌ در ایران چگونه است؟

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

کیفیت آموزش ‌زبان‌هاى‌ خارجى‌ در ایران چگونه است؟

مشکلات ضرورت فراگیرى ‌زبان‌هاى‌ خارجى‌

فراگیرى‌ زبان‌هاى‌ خارجى‌ بویژه انگلیسى‌ به دلیل گستره کاربرد آن در دنیاى‌ امروز از حد یادگیرى‌ صرف زبان فراتر رفته و به نیازى‌ اساسى‌ براى‌ مردم بویژه نسل جدید براى‌ ارتباط با جهان تبدیل شده است.
باتوجه به پیشرفت چشم گیر فناورى‌ ارتباطات درسالهاى‌ اخیر، حتى‌ فقیرترین جوامع ، سرمایه گذاریهاى‌ قابل‌توجهى‌ در زمینه آموزش زبان انگلیسى‌ به شهروندان خود انجام داده و برنامه‌هاى‌ جامعى‌ براى‌ این مهم تدارک دیده اند. کشورهاى‌ شیخ نشین حوزه خلیج فارس که در گذشته اى‌ نه چندان دور با زبان انگلیسى‌ کاملا بیگانه بودند، امروز آشنا نبودن با این زبان را یکى‌ از موانع ارتباط با جهان دانسته و با برنامه ریزى‌هاى‌ دقیق و به سرمایه گذارى‌هاى‌ کلان درصدد رفع این نیاز برآمده‌اند.
ایجاد "شهرک‌هاى‌ زبان" و تسهیلات ویژه براى‌ دانشجویان و دانش آموزان با دعوت از استادان از کشورهاى‌ انگلیسى‌ زبان ابتکار بسیار جالب و موثرى‌ در امر آموزش زبان است که برخى‌ کشورها به آن روى‌ آورده اند. جذابیت وامکانات رفاهى‌ این شهرک‌ها به حدى‌ است که حتى‌ در افراد غیرعلاقه مند نیز انگیزه یادگیرى‌ زبان انگلیسى‌ ایجاد مى‌کند و در این شهرک‌هاى‌ آموزشى‌ فقط از زبان انگلیسى‌ براى‌ انجام کارهاى‌ روزمره استفاده مى‌شود.
البته باید در نظر داشت که آشنایى‌ با فرهنگ زبان انگلیسى‌ به هیچ وجه به معنى‌ فراموش شدن فرهنگ بومى‌ افراد نیست ، بلکه ضرورتى‌ انکار ناپذیر تلقى‌ مى‌شود.
افرادى‌ که قصد فراگیرى‌ زبان دیگرى‌ غیر از زبان بومى‌ و مادرى‌ خود را دارند، به دو گروه مختلف تقسیم مى‌شوند : گروه اول افرادى‌ هستند که درکشور خود قصد یادگیرى‌ زبان را دارند.در چنین شرایطى‌ زبان جدید به عنوان یک "زبان بیگانه " تلقى‌ مى‌شود و معمولا "امکانات طبیعى‌" براى‌ یادگیرى‌ زبان بیگانه بسیار محدود است.
اما گروه دوم زبان آموزان افرادى‌ هستند که به کشور دیگرى‌ مهاجرت کرده و مجبور به یادگیرى‌ زبان مردم آن جامعه هستند. در چنین شرایطى‌ زبان جدید یک "زبان دوم" و نه بیگانه براى‌ شخص زبان آموز تلقى‌ مى‌شود.
قرار گرفتن در محیطى‌ که همه مردم به انگلیسى‌ تکلم مى‌کنند و همه چیز رنگ و بوى‌ فرهنگ زبان انگلیسى‌ را دارد، شرایطى‌ مطلوب را براى‌ زبان آموز ایجاد مى‌کند که در بالا از آن به عنوان "امکانات طبیعى‌" نام برده شد. اما در کشور ما وضعیت آموزش زبان انگلیسى‌ چگونه است؟ آیا کیفیت آموزش زبان انگلیسى‌ در مدارس ، دبیرستان‌ها و دانشگاه‌هاى‌ ما به حدى‌ هست که نیاز مبرم نسل آینده ایران به زبان انگلیسى‌، نه تنها صرفا به عنوان زبان بین المللى‌، بلکه به عنوان یکى‌ از مهم ترین ابزار شناخت و ارتباط با جهان خارج و دنیاى‌ علم برآورده سازد؟


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق کتاب کار مربی کودک

همه جا در پیرامون ما هوا هست ما هوا را تنفس می کنیم و بدون آن زندگی برایمان امکانپذیر نیست هوا رنگ و بو و شکل ندارد و آن را نمی بینیم شاید همین امر سبب شده است که کودکان در سالهای پیش از دبستان وجود هوا را احساس نکنند و تصور این که هوایی هم وجود دارد برایشان دشوار باشد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 8 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 5
تحقیق کتاب کار مربی کودک

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

تحقیق کتاب کار مربی کودک

مقدمه
همه جا در پیرامون ما هوا هست: ما هوا را تنفس می کنیم و بدون آن زندگی برایمان امکانپذیر نیست. هوا رنگ و بو و شکل ندارد و آن را نمی بینیم. شاید همین امر سبب شده است که کودکان در سالهای پیش از دبستان وجود هوا را احساس نکنند و تصور این که هوایی هم وجود دارد برایشان دشوار باشد. به همین سبب نیز طرح موضوع هوا برای آن ها جالب توجه و شگفت انگیز است. اما چگونه می توان هوا را به کودکان شناساند و کاری کرد که به اهمیت آن پی ببرند، کار دشواری نیست. محیط زیست کودک زمینه های لازم را برای انواع فعالیت، جهت شناسایی هوا، آماده کرده است.
چکیده
می دانیم که هوا یک عاملی است که کبدون آن زندگی امکان پذیر نیست.
پس چگونه هوا را به کودکان بشناسانیم؟
 از کودکان بخواهیم دست خود را در برابر دهانشان بگذارند و فوت کنند. آنگاه از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟ آنچه حس می کنند از کجا می آید؟
 از کودکان بخواهید نفس عمیق بکشند. از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟ سینه ها، ریه هایشان از چه پر می شود؟
 از کودکان بخواهید دست خود را در برابر بینی خود بگذارند. دهان را ببندند و نفس بکشند، از آن ها بپرسید که چه حس می کنند؟
 در برابر کودکان بادکنکی را پر از هوا کنید. بعد آن را جلوی صورت یا دست آن ها بگیرید و کم کم هوای آن را خالی کنید. آنگاه از کودکان بپرسید چه حس می کنند؟ بادکنک یا توپی را در برابر کودکان پر از هوا کنید. ظرفی از آب بیاورید بادکنک یا توپ را در آب فرو ببرید و کم کم هوای آن را خالی کنید تا کودکان ببیند که چگونه حباب های هوا از بادکنک یا توپ بیرون می آید.
 از کودکان بخواهید تا کف دست خود را باز کنند و به طور سریع آن را عقب و جلو ببرند آنگاه از آن ها بپرسید چه حس می کنند؟
 از کودکان بخواهید در کلاس نفس بکشند بعد به قسمت های مختلف حیاط کودکستان بروند و باز هم نفس بکشند از آن ها بپرسید آیا در منزل هم نفس می کشند؟ در خیابان و کوچه چطور؟ بگذارید خود نتیجه بگیریند که همه جا هوا هست.
در آب هم هوا هست، در خاک هم هوا هست. (مقداری خاک در یک لیوان بریزید و سپس آن را پر از آب کنید وجود حباب های هوا را در خاک می توانید به کودکان نشان دهید. یا آنکه لیوان آبی را در گوشه ای از کلاس بگذارید روز بعد حباب های هوا در دیواره های لیوان ظاهر می شوند).
 بگذارید کودکان با بحث و پرسش از یکدیگر خودشان در یابند که چرا هوا را نمی توان دید. مربی با چند اشاره می تواند آن ها را به کشف این نکته که هوا نه رنگ دارد و نه بو و نه شکل راهنمایی کند.
 از راه کشف هوا بچه ها خیلی زود به اثر باد پی می برند و متوجه می شوند که باد هوایی است که حرکت می کند یا جا به جا می شود (باید توجه داشت که باد به تنهایی می تواند موضوع فعالیت های گوناگون دیگر باشد).
چند بادکنک را باد کنید. اگر بادکنک ها به رنگ های مختلف باشد بهتر است. هر کدام از بادکنک ها را روی یکی از میزهایی که کودکان دور آن نشسته اند بگذارید. از کودکان بخواهید دست ها را پشتشان بگذارند. (با یک دست، دست دیگر خود را بگیرند) حال با فوت کردن، بادکنک را به طرف همدیگر برانند. نباید بگذارند که بادکنک به تن آن ها بخورد یا از میز پایین بیفتد. دستة برنده دسته ای است که توانسته است مدت بیشتری بادکنک را روی میز نگهدارد.
همین بازی را بچه ها در حیاط هم می توانند انجام دهند و بادکنک خود را از یک سر حیاط به سر دیگر حیاط برسانند.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود تحقیق در مورد مباهله

یکدیگر را نفرین و لعنت کردن در اصل از ماده ی ((بهل)) بر وزن (اهل) به معنی رها کردن وقید وبند را از چیزی برداشتن است وابتهال در دعا به معنی تفرع و واگذاری کار به خدا است
دسته بندی حقوق
فرمت فایل doc
حجم فایل 11 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 8
تحقیق در مورد مباهله

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

تحقیق در مورد مباهله

معنای لغوی – اصطلاحی مباهله وچگونگی اداء آن
این سوگند یا نفرین در اسلام با 2 نام مختلف که هر دو از ریشه واحدی گرفته شده اند شناخته می شود:
1)مبادله (MOBAHELE) : یکدیگر را نفرین و لعنت کردن .در اصل از ماده ی ((بهل)) بر وزن (اهل) به معنی رها کردن وقید وبند را از چیزی برداشتن است . وابتهال در دعا به معنی تفرع و واگذاری کار به خدا است.
و اگر انرا گاهی به معنی هلاکت ولعن و دوری از خدا گرفتهاند نیز به خاطر این است که رها کردن بنده به حال خود این نتایج را به دنبال می اورد واز نظر مفهوم متداول ان که از ایه مباهله گرفته شده به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است بدین ترتیب که افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم مذهبی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند وبه درگاه خدا تضرع کنند واز او بخواهند که دروغگو را رسوا ساز و مجازات کند
پیشینه تاریخی مباهله در نزد قوم سام از دوره ی تمدن بابل به بعد تنها وسیله رایج و بین المللی برای اثبات حقیقت بوده ودر میان شیعیان به سال 254 هجری می رسد
2)ملاعنه: که از ریشه لعن گرفته شده وبه باب مفاعله برده شده است نیز به معنی مباهله است.
عملیات دارای 3مرحله است
1)نشستن دو زانو وقرار دادن دو دست بر روی ران ها گویی اماده مبارزه با دشمن است
2)اماده ساختن دو دست برای سوگند یاد کردن
3)بلند کردن دو دست به سوی اسمان و ادای الفاظ مخصوص
هیئت نمایندگی نجران در مدینه
بخش با صفای ((نجران)) با هفتاد دهکده تابع خود در نقطهی مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در اغاز طلوع اسلام این نقطه تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود پیامبر اسلام به موازات مکاتبه با سران دول ومراکز مذهبی جهان نامه ای به اسقف نجران (کشیش بزرگ) .((ابوحارثه)) نوشت و طی ان نامه ساکنان نجران را به ایین اسلام دعوت نمود اینک مضمون نامه ی ان حضرت:
((به نام خدای ابراهیم واسحاق و یعقوب. خدای ابراهیم واسحاق و یعقوب را حمد وستایش می کنم و شما ها را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت می کنم شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید ودر ولایت خداوند وارد شوید واگر دعوت مرا نپذیرفتید لااقل باید به حکومت اسلامی مالیات بپردازید تا از جان مال شما دفاع کند . ))
نمایندگان پیامبران وارد نجران شده نامه ی پیامبر را به اسقف نجران دادند او برای تصمیم گیری شورایی مرکب از شخصیت های بارز مذهبی وغیر مذهبی تشکیل داد یکی از افراد طرف مشورت ((شرجیل)) بود که به عقل ودرایت و کاردانی معروف بود او گفت: مامکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم : روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت وهیج بعید نیست که محمد از اولاد اسماعیل است همان پیامبر موعود باشد
شورا نظر داد که گروهی به عنوان ((هیئت نمایندگی نجران)) به مدینه بروند تا از نزدیک دلایل نبوت محمد (ص) را مورد بررسی قرار دهند بدین ترتیب 60تن از ارزنده ترین و داناترین مردم نجران انتخاب گردیدند که در راس انان 3 پیشوای مذهبی قرار داشت:
1- ((ابوحارثه بن علقمه)) اسقف وحاکم نجران و نماینده رسمی کلیسا در حجاز
2- ((عبد المسیح )9 رئیس خدمات شهری ورئیس هیئت نمایندگی (عاقب)
3- ((ایهم یا سید )) مدیر کاروان های نجران
هیئت نمایندگی طرف عصر در حالی که لباس های تجملی ابریشم بر تن انگشتر های طلا بر دست و طلیب ها بر گردن داشتند وارد مسجد شده به پیامبر سلام کردن ولی وضع نا مناسب انان ان هم در مسجد پیامبر را سخت ناراحت کرده انان علت ناراحتی را ندانستند فورا با عثمان و عبد الرحمان بن عوف نزد علی رفتند علی (ع) به انان گفت:شما باید با وضع ساده و بدون زر و زیور به حضور حضرت بیاید
نمایندگان نجران با لباس ساده و بدون انگشتر طلا به محضر پیامبر رفتند پیامبر با احترام خاص پاسخ سلام ان ها را داد و برخی هدایایی که برای وی اورده بودند را پذیرفت نمایندگان ابتدا نمازشان را در مسجد مدینه با اجازه پیغمبر (ص) در حالی که رو به مشرق ایستاده بودند خواندند
مذاکره نمایندگان نجران به گفته مرحوم سید بن طاووس
پیامبر : من شما را به ایین توحید و پرستش خدای یگانه دعوت می کنم وسپس چند ایه از قران برای انان خواند
نمایندگان نجران : اگر منظور ار اسلام ایمان به خدای یگانه جهان است ما قبلا به او ایمان اورده ایم
پیامبر : اسلام علایمی دارد و برخی از از اعمال شما حاکی است که به اسلام واقعی نگرویده اید چگونه خدای یگانه را پرستش می کنید در صورتیکه شما ((صلیب)) را می پرستید واز خوردن گوشت خوک پرهیز نمی کنید وبرای خدا فرزند معتقدید
نمایندگان نجران: ما او را خدا می دانیم زیرا مردگان را زنده کرد بیماران را شفا بخشید واز گل پرنده ای ساخت که پرواز می کرد و تمام این اعمال حاکی است که او خدا است
پیامبر: نه او بنده و مخلوق خدا است که او را در رحم مریم قرار داد و این قدرت را خدا به او داده بود
یک نفر از نمایندگان : اری او فرزند خدا است زیرا مادر او مریم بدون اینکه با کسی ازدواج کند او را به دنیا اورد پس ناچار پدر او باید همان خدای جهان باشد
در این هنگام فرشته وحی نازل شد و به پیامبر گفت که به انان بگوید:
(وضع حضرت عیصی از این نظر مانند ادم است که او با قدرت بی پایان خود بدون اینکه دارای پدری ومادری باشد از خاک افرید)
(ال عمران-ایه 59)
اگر نداشتن پدر گواه بر این است که او فرزند خداست پس حضرت ادم برای این منصب شایسته تر است زیرا او نه پدر داشت ونه مادر
نمایندگان نجران: گفتگوهای شما ما را قانع نمی کند راه این نیست که در وقت معین با یکدیگر مباهله کنیم واز خدا بخواهیم دروغگو را هلاک و نابود کند
در این موقع ایه مباهله نازل شود وپیامبر مامور شود تا با کسانی که زیر بار حق نمی روند به مباهله برخیزد واینک ایه مباهله
((فمن حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم فقل تعالوا نذع ابناء نا و ابنائکم نا ونسائکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین))


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفه‌های مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است 1 دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2 رشتة دانشگاهی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

فلسفه تعلیم و تربیت در جهان امروز

چکیده
فلسفة تعلیم و تربیت درجایگاه یکی از فلسفه‌های مضاف، از دو زاویه قابل بررسی و مطالعه است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. رشتة دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از نگاه اول، تاریخی به قدمت اندیشه‌ورزی و نظریه پردازی فیلسوفان شرق و غرب عالم در باب تربیت دارد؛ اما از نگاه دوم حدود یک قرن از عمرش سپری می‌شود. از فلسفة تعلیم و تربیت، بسته به نوع دید و مبانی فلسفی متناسب با آن، مفاهیم و تعاریف گوناگونی ارائه شده است: استنتاج آرای تربیتی از مبانی فلسفی، کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت، نظریة عمومی تعلیم و تربیت، تحلیل و پردازش مفاهیم و گزاره‌های تربیتی و مانند آن. نگارندة این مقاله، فلسفة تعلیم و تربیت را تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت تلقی می‌کند و در سه سطح پیش استنتاجی یا باز یافت، استنتاجی یا کشف، و فرا استنتاجی یا خلق به بررسی فلسفة تعلیم و تربیت می‌پردازد. طراحی و اجرای تدابیر و راهکارهایی در سه سطح بازیافت، کشف و خلق، از شرایط اساسی پی‌ریزی فلسفة تعلیم و تربیت اسلامی است.
رشتة فلسفة تعلیم و تربیت، تحولات و تطوراتی را پشت سر نهاده که در دو مرحله قابل تشخیص و بررسی است؛ مرحله رویکرد ایسم‌ها و مرحله رویکرد تحلیلی. فلسفة تعلیم و تربیت در حال حاضر در مرحلة پساتحلیلی و مشتمل بر رویکرد‌ها و دیدگاه‌های متنوعی در جهان غرب است. واژگان کلیدی: فلسفة تعلیم و تربیت، مفهوم فلسفة تعلیم وتربیت، تحولات فلسفة تعلیم و تربیت. مقدمه فلسفة تعلیم و تربیت (philosophy of education) به منزلة یکی از حوزه‌های معرفت بشری، از دو دیدگاه قابل مطالعه و بررسی است: 1. دیدگاه‌های فیلسوفان دربارة تعلیم وتربیت؛ 2. رشته دانشگاهی. فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه اول، یک حوزة معرفتی دیرپا و کلاسیک است که تاریخی به قدمت تاریخ تأملات فیلسوفان در باب تعلیم و تربیت دارد. میان فیلسوفان غربی، افلاطون، نخستین فیلسوفی است که در کتاب معروف خویش، جمهوری (Republic) به این گونه تأملات پرداخته، دیدگاه تربیتی به نسبت جامعی را عرضه داشته‌ است. پس از افلاطون می‌توان از فیلسوفان دیگری همچون ارسطو، ابن‌سینا، خواجه نصیر طوسی، آگوستین، آکوئیناس، بیکن، دکارت، لاک، روسو و کانت نام برد که در این حوزه کار کرده‌اند. در باره فلسفة تعلیم و تربیت، به معنای تأملات و تفکرات فیلسوفان دربارة تعلیم و تربیت، سه نکته مهم قابل ذکر است: اولاً همة فیلسوفان، به معنای دقیق کلمه، تأملات تربیتی نداشته‌اند. به بیان روشن‌تر، برخی از آنان، آرا و اندیشه‌های تربیتی خود را آشکارا بیان کرده و برخی چنین نکرده‌اند. افلاطون، کانت و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که در گروه اول جای می‌گیرند، و بکین و دکارت و صدرالدین شیرازی از فیلسوفانی که در گروه دوم قرار دارند. ثانیاً فلسفة تعلیم و تربیت، در گروه دوم، به صورت استنتاج مدلول‌های تربیتی از اندیشه‌های فلسفی در می‌آید. این صورت دوم از دیدگاه اول فلسفة تعلیم و تربیت را برخی از فیلسوفان تربیتی، با عناوینی چون "فلسفه و تعلیم و تربیت" (Smith , 1965 , P. 52)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , 1996 , P. 471) یا "رویکرد دلالت‌ها" (Ibid) معرفی کرده‌اند. فیلیپ اسمیت در فصل سوم از کتاب فلسفة آموزش و پرورش می‌نویسد: این نظریه که فلسفه و تعلیم و تربیت با یک‌دیگر ارتباط عمیقی دارند، به‌‌یقین‌ نظریة جدیدی نیست. ... از آن‌جا که فلسفه، به‌طور سنتی، چیستی واقعیت، معرفت و ارزش را بررسی کرده است، روابط آشکاری با تعلیم و تربیت دارد ... (Smith , Idib , P. 53). آنگاه به مسأله "استنتاج" (derivation) اشاره می‌کند: هنگامی که روابط بین فلسفه و تعلیم و تربیت مورد تأکید قرار می‌گیرد، برخی تصور می‌کنند که یک فلسفة تربیتی معین از یک فلسفة معین استنتاج می‌شود (Ibid). کامبلیس هم در این زمینه چنین اظهار نظر می‌کند: از دهة 1930 و در ادامه تا سال‌های 1940 و 1950، یک راه برای مرتبط ساختن فلسفه و تعلیم و تربیت این اندیشه بود که فلسفه، یک مبنا یا مطالعة اساسی است که فلسفة تعلیم و تربیت از آن استنتاج می‌شود ((Chambliss ,Ibid ,P. 471 ثالثاً فیلسوفانی که در گروه اول قرار دارند نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند: دستة اول، فیلسوفانی هستند که تأملات تربیتی فلسفی داشته‌اند، و دستة دوم، فیلسوفانی که تأملات تربیتی غیرفلسفی داشته‌اند. افلاطون، آکوئیناس و کانت در دستة اول، ولاک، هگل و راسل دردستة دوم قرار دارند. رابین بارو (Barrow , 1994) در این زمینه سخن جالبی دارد: [برخی‌] فیلسوفان نیز به شیوه‌ای غیرفلسفی دربارة تعلیم و تربیت چیزهایی نوشته‌اند. "لاک، هگل و راسل از جمله فیلسوفان معروفی هستند که این‌گونه عمل کرده‌اند. کتاب لاک به نام اندیشه‌هایی در باب تعلیم و تربیت" (1963) صرفاً به مقداری اندک به آثار فلسفی‌اش مبتنی است. استنتاج‌های وی دربارة اولویت‌های تربیتی یک اشراف‌زادة زمین‌دار نمی‌تواند نتیجة منطقی نظریات معرفت‌شناختی و وجودشناختی‌اش باشد (P. 4451). فلسفة تعلیم و تربیت از دیدگاه دوم، یعنی رشتة دانشگاهی، حوزة معرفتی نوپایی است که حدود یک قرن از عمر آن سپری می‌شود. بسیاری از متخصصان و کارشناسان، سرآغاز ظهور و پیدایی این رشته را قرن بیستم و به‌طور مشخص، سال 1935، یعنی سال تأسیس انجمن جان دیویی (JDA) در امریکا می‌دانند. کامینسکی (1988) در این باره می‌نویسد: فلسفة تعلیم و تربیت، کاری مربوط به قرن بیستم است. انضمام فلسفه به پرسش‌های ناشی از عمل آموزش و پرورش مدرسه‌ای، موضوع جدیدی است. تاریخچة این رشته، فقط به اندازة سازمان‌های معاصرش قدمت دارد؛ حتی اگر برای این رشته، مقدور باشد که سودمندانه به آثار افلاطون و ارسطو استناد ورزد. مطالعة منظم فلسفة تعلیم و تربیت در ایلات متحده از سال 1935 آغاز شد (P.14). به هر روی، قرن بیستم، چه به لحاظ تأسیس و راه‌انداز‌ی رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در سطوح کارشناسی ارشد و دکترا و در نتیجه، پرورش نیرو‌های متخصص در این قلمرو مستقل معرفتی، و چه به لحاظ انجام تحقیقات و مطالعات منظم و سازمان یافته در ارتباط با موضوعات و مسائل خاص این رشته، و چه به لحاظ تشکیل انجمن‌های حرفه‌ای فلسفة تعلیم و تریبت، از قبیل انجمن فلسفة تعلیم و تربیت امریکا (1941)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت بریتانیای کبیر (1965)، انجمن فلسفة تعلیم و تربیت استرالازیا (1970) و مانند آن، قرن پیدایی و ظهور رشتة فلسفة تعلیم و تربیت است. 1.مفهوم فلسفة تعلیم و تریبت پیش از تجزیه و تحلیل مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت باید به این نکته توجه داشت مجموعة بحث‌هایی که در این مقاله مطرح می‌شوند، به قلمرو معرفتی دیگری مربوطند که به لحاظ طولی، فراتر از فلسفة تعلیم و تربیت است و بر آن احاطه و اشراف علمی دارد. "پرسش دربارة [مسائلی چون] ماهیت، محتوا و فایدة فلسفة تعلیم و تربیت، پرسشی نیست که درون فلسفة تعلیم و تربیت پدید آید، بلکه پرسشی است که دربارة فلسفة تعلیم و تربیت مطرح می‌شود؛ در نتیجه، این پرسش، مستلزم تفکر فلسفی دربارة فلسفة تعلیم و تربیت است، نه دربارة تعلیم و تربیت؛ به همین جهت، به متافلسفة تعلیم و تربیت، یعنی به فلسفة فلسفة تعلیم و تربیت مربوط می‌شود" (Ducasse , 1956 ,P 169). در باره مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت، دیدگاه‌های گوناگونی وجود دارد که پرداختن به همة آن‌ها از حوصله این مقام خارج است . این‌جا برخی از مهم‌ترین آن‌ها را ارائه و در سرانجام دیدگاه خود را مطرح می‌کنیم. نیوسام (1956 , P. 162) دیدگاه‌های رایج در تعریف فلسفة تعلیم و تربیت را در سه طبقه به شرح ذیل طبقه بندی کرده است: 1. فلسفة تعلیم و تربیت به ‌صورت دیدگاه دربارة تعلیم و تربیت؛ 2. فلسفة تعلیم و تربیت به صورت کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت؛ 3. فلسفه به صورت نظریة عمومی تعلیم و تربیت. وی دیدگاه دوم را عمومی‌ترین دیدگاه می‌خواند و رویکرد استنتاج نکته‌های تربیتی از فلسفه‌های نظامدار را هم در همین دیدگاه تلقی می‌کند (Ibid). ویلیام فرانکنا (1956 ,P. 287) بعد از تقسیم بندی فعالیت‌های فلسفی در سه بخش فلسفة نظری (speculative philosophy)، فلسفة هنجاری (normative philosophy) و فلسفة تحلیلی ((analytical philosophy از سه نوع فلسفة تعلیم و تربیت نظری، هنجاری و تحلیلی سخن به میان می‌آورد. به اعتقاد وی: فلسفة تعلیم و تربیت نظری در جست‌وجوی فرضیه‌هایی دربارة انسان و جهان است که با فرایند تعلیم و تربیت ارتباط دارد. فلسفة تعلیم و تربیت هنجاری، اهداف لازم التحقق و اصول لازم الاتباع را در فرایند تربیت انسان‌ها مشخص و توصیه‌هایی را در باب وسایل دستیابی به این اهداف عرضه می‌کند. و فلسفة تعلیم و تربیت تحلیلی در پی ایضاح مفاهیم بسیار مهم است. از این سه، فلسفه‌های تربیتی نظری و هنجاری به فلسفة فرایند تعلیم و تربیت، و فلسفة تربیتی تحلیلی به فلسفة رشته تعلیم و تربیت تعلق دارد (Ibid , P.291). کینگسلی پرایس (1956 , PP . 126 - 127) بعد از تقیسم‌بندی فلسفة تعلیم و تربیت به چهار شاخة فرعی: تحلیل تعلیم و تربیت، متافیزیک تعلیم و تربیت، اخلاق تعلیم و تربیت، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، این تعریف را از فلسفة تعلیم و تربیت عرضه می‌دارد: بررسی تحلیلی تعلیم و تربیت، همراه با کوشش برای ارتباط دادن آن به شیوه‌ای خاص با متافیزیک، اخلاق و معرفت شناسی (P. 125). به اعتقاد وی، تحلیل تعلیم و تربیت یعنی "روشنگری واژه‌های مورد نیاز در تعلیم و تربیت" (Ibid). متافیزیک تعلیم و تربیت، یعنی "تبیین واقعیت‌هایی که به وسیلة تعلیم و تربیت بیان می‌شود" (P.126)، اخلاق تعلیم و تربیت، یعنی "توجیه و تصحیح توصیه‌های اخلاقی تعلیم و تربیت" (P.129)، و معرفت شناسی تعلیم و تربیت، یعنی "معرفی و تبیین معیارهای لازم برای کسب معرفت" (P.130). فیلیپ اسمیت (1965) در تبیین و تشریح مفهوم فلسفة تعلیم و تربیت از چهار گونه ترکیب سخن به میان می‌آورد: فلسفه و تعلیم و تربیت، فلسفه در تعلیم و تربیت، فلسفه برای تعلیم و تربیت، و فلسفة تعلیم و تربیت (P.52). فلسفه و تعلیم و تربیت، دربردارنده این مفهوم است که فلسفه به صورت دانشی که از ماهیت واقعیت، معرفت و ارزش سخن می‌گوید، با تعلیم و تربیت روابط آشکاری دارد. به دیگر سخن، می‌توان از مکاتب و نظام‌های فلسفی گوناگون، دیدگاه و طرح‌های تربیتی مختلفی را استنتاج کرد (P.53). فلسفه در تعلیم و تربیت یعنی کاربرد تفکر فلسفی یا فلسفیدن در تعلیم و تربیت (P.59). فلسفه برای تعلیم و تربیت، یعنی تلاش‌ برای تهیه طرح‌های ویژه‌ای جهت عمل و سیاست تربیتی و نیز تحلیل مسائل تربیتی (PP.61-62)؛ و سرانجام، فلسفه‌ تعلیم و تربیت عبارت است از تجزیة تعلیم و تربیت به مهم‌ترین ابعاد آن به صورت شالوده‌ای برای تدوین نظریة تربیتی (P.69). به اعتقاد ما می‌توان در یک نتیجه‌گیری کلی در سه سطح از مفهوم یا ماهیت فلسفة تعلیم و تربیت سخن گفت: "سطح پیش استنتاجی"، "سطح استنتاجی"، و "سطح پسااستنتاجی". این سه سطح در عرض یک‌دیگر نیستند؛ بلکه در طول یک‌دیگرند و به اصطلاح، به یک‌دیگر ترتب دارند. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پیش استنتاجی، چیزی جز بازیافت، گردآوری، تنظیم و تدوین دیدگاه‌هایی که فیلسوفان (اعم از متقدم و متأخر) در باب تعلیم و تربیت مطرح کرده‌اند نیست. فلسفة تعلیم و تربیت در این سطح، ملازمه‌ای با خلق و ابداع ندارد؛ جز در حدّ باز نمودی تازه و هنرمندانه از آنچه پیش‌تر آفریده شده است. فلسفة تعلیم و تربیت در این مرتبه، جوهره و هویتی تاریخی دارد و به ارائه مجدد و تنسیق و تألیف دوبارة دیدگاه‌های فیلسوفان محض ناظر است. فلسفة تعلیم و تربیت در سطح استنتاجی، کوشش فکری منظم، منطقی و قاعده‌مند فیلسوف تعلیم و تربیت برای کشف و استنتاج دیدگاه‌های تربیتی فیلسوفان محض درسه حوزة اهداف، برنامه‌ها و روش‌های تربیتی، از اندیشه‌های فلسفی آن‌ها در سه قلمرو معرفت شناسی، وجود شناسی و ارزش شناسی است، و سرانجام، فلسفة تعلیم و تربیت در سطح پسااستنتاجی، یعنی خلق و ابداع مبانی فلسفی نو و اندیشه‌ها و دیدگاه‌های تربیتی متناسب با آن. چنان‌که ملاحظه می‌‌شود، مفاهیم سه‌گانة پیش‌گفته از فلسفة تعلیم و تربیت، در سه سطح یا مرتبة فکری متفاوت، یعنی "بازیافت"، "کشف" و "خلق" قرار دارند. ناگفته پیدا است که برای دستیابی به فلسفة تربیتی اسلامی-ایرانی، بایسته است مطالعات و تحقیقات بنیادی و کاربردی دامنه‌داری در هر سه عرصة مذکور انجام شود. به‌طور خلاصه، فلسفة تعلیم وتربیت، به لحاظ معرفت‌شناختی، یکی از علوم فلسفی یا فلسفه‌های مضاف است که با روش عقلانی به تبیین و اثبات مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت می‌پردازد. مقصود ما از مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، مفاهیم گزاره‌ها، استدلال‌ها و نظریه‌های تربیتی است. این‌جا ما مبادی تصوری و تصدیقی را از علم منطق اخذ کرده‌ایم؛ چنان‌که حاج ملاهادی سبزواری در منظومة منطق (1369: ص 9) می‌گوید: ثم‌المبادی خصةٌ شرکیة تصوریة و تصدیقیة. ضمناً در این تعریف، موضوع و روش پژوهش در فلسفة تعلیم و تربیت نیز مشخص شد. موضوع فلسفة تعلیم و تربیت، مبادی تصوری و تصدیقی تعلیم و تربیت، و روش تحقیق در این رشته، روش تعقلی است. 2. مروری بر تحولات رشتة فلسفة تعلیم و تربیت در قرن بیستم همان‌گونه که در صدر مقاله گفته شد، فلسفة تعلیم و تربیت به‌صورت رشتة علمی و دانشگاهی از اوایل قرن بیستم در دنیای غرب پایه‌گذاری شد. این رشته حدود صد سالی که از عمرش می‌گذرد، دو مرحلة مهم را پشت‌سر نهاده است و اکنون در مرحلة سوم قرار دارد. این مراحل عبارتند از: 1-2. مرحلة رویکرد ایسم‌ها استنتاج دیدگا‌های تربیتی از مکاتب فلسفی، سرآغاز فعالیت‌های علمی سازمان‌یافته در جهان غرب به منظور پایه‌گذاری رشتة فلسفة تعلیم وتربیت است. این مرحله با عناوینی چون "رویکرد ایسم‌ها" (Barrow , 1994, P. 4459)، "رویکرد مواضع فلسفی" (Chambliss , Ibid, P. 475)، "رویکرد دلالت‌ها (Ibid)، "رویکرد سنّتی" (Ibid) و مانند آن شناخته می‌شود. پیش فرض اساسی طرفداران این رویکرد آن بود که میان دیدگاه‌های بنیادین وجود‌شناختی،معرفت‌شناختی و ارزش‌شناختی هر مکتب با مواضع و دیدگاه‌های تربیتی مأخوذ و مستنتج از آن، رابطه‌ای منطقی و ضرور وجود دارد. این رویکرد از اوایل دهة 1930 آغاز شد و تا اواسط قرن بیستم به اوج خود رسید و هنوز هم در ادبیات این رشته مطرح است؛ اما به تدریج در مسیر پیشرفت این رویکرد، موانع و اشکالاتی پدید آمد. اگر به حقیقت چنین رابطه‌ای میان بنیان‌های فلسفی مکتب‌ها و اندیشه‌های تربیتی مأخوذ از آن‌ها وجود داشته باشد، باید اولاً دیدگاه‌های تربیتی یکدست و منسجمی از هر مکتب فلسفی استخراج شود، و ثانیاً با توجه به تفاوت‌های جدّی و انکارناپذیر میان مکتب‌های فلسفی ‌باید دیدگاه‌های تربیتی متفاوتی نیز از آن‌ها به‌دست ‌آید؛ درحالی که در هر دو مورد نقض‌هایی آشکار شد. در مورد اول، عدم همگرایی میان آرای تربیتی پیروان مکتب فلسفی و در مورد دوم، وجود همگرایی میان آرای تربیتی پیروان دو یا چند یک مکتب فلسفی، اتقان و استحکام اولیة رویکرد ایسم‌ها را متزلزل ساخت. 2-2. مرحلة رویکرد تحلیلی دهة 1960 شاهد ظهور انقلاب در رشتة فلسفة تعلیم و تربیت بود که به "رویکرد تحلیلی" شهرت دارد. این رویکرد، طی این دهه، فلسفة تعلیم وتربیت در دنیای انگلیسی زبان به ویژه، بریتانیای کبیر را تحت نفوذ خود درآورد. رویکرد تحلیلی، انقلاب ضد رویکرد ایسم‌ها و از چهار جهت با آن متفاوت است. اولاً فلسفة تعلیم و تربیت را به پیروی از ویتگنشتاین متقدم، روش یا یک فعالیت می‌داند، نه رشته؛ ثانیاً از نظریه پردازی‌های فلسفی در دو عرصة نظری (speculative) و هنجاری (normantive) گریزان است و در عوض، تحلیل مفهوم‌ها، گزاره‌ها، استدلال‌ها و نظریه‌های تربیتی و نیز تحلیل و نقادی پیش‌فرض‌های فلسفی زیرساختی آن‌ها را وجة همت خود قرار می‌دهد؛ ثالثاً فلسفة تعلیم و تربیت را فعالیت درجه ‌دوم می‌داند، نه درجة اول؛ و رابعاً نقطة آغاز کار خود را اعمال و فرایند‌های واقعی تربیتی قرار می‌دهد، نه نظریه پردازی تربیتی
یکی از نکات قابل ذکر در باره رویکرد تحلیلی آن است که رویکرد مذکور، طیف واحد و یکپارچه‌ای نیست؛ بلکه دیدگاه‌های گوناگونی را دربر می‌گیرد. این وضعیت در رشتة فلسفه تعلیم و تربیت، حالت بالتبع و بالعرض دارد، نه بالاصاله و بالذات؛ به این معنا که اصل وجود تنوع و تفرّق مربوط به رشتة مادر یعنی فلسفه است و این فلسفه تحلیلی غرب است که شاخه‌ها و شعبه‌‌هایی دارد. به‌طور مشخص، در فلسفة تحلیلی، سه شاخه مطرح است: اتمیسم منطقی، به نمایندگی راسل، وایتهد و ویتگنشتاین متقدم؛ پوزیتیویسم منطقی، به نمایندگی شلیک، کارناپ و آیر؛ و فلسفة زبان عادی، به نمایندگی ویتگنشتاین متأخر و رایل (ر. ک: پاپکین و استرول، مجتبوی، 1380: ص 396- 419)؛ اما در فلسفة تعلیم و تربیت تا آن‌جا که نگارنده تحقیق کرده، به‌طور عمده همان دو رویکرد پوزیتیویسم منطقی و فلسفة زبانی رواج دارد. گاه در منابع درسی این رشته، از دو رویکرد نامبرده با عناوین صورت گرایی (formalism) و زبان‌گرایی (linguism) (Park, 1970, P. 337) نام برده شده است.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود فناوری آموزشی در کتب درسی ، تحلیلی از محتوای کتب درسی

سوالی که بسیاری از اوقات ذهن ما را به خود مشغول داشته، این است که چقدر آنچه را می دانیم در عمل به کار می بندیم
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
فناوری آموزشی در کتب درسی ، تحلیلی از محتوای کتب درسی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024

فناوری آموزشی در کتب درسی فناوری آموزشی تحلیلی از محتوای کتب درسی فناوری آموزشی

چکیده
سوالی که بسیاری از اوقات ذهن ما را به خود مشغول داشته، این است که چقدر آنچه را می دانیم در عمل به کار می بندیم. نویسندگان و خوانندگان کتاب های درسی فناوری آموزشی نیز با این سوال روبرو هستند. در این پژوهش با انتخاب 9 کتاب درسی دانشگاه در این رشته به عنوان نمونه هدف مند و با استفاده از روش تحلیل محتوا و نیز تحلیل همخوانی سعی شده است به سوال فوق پاسخ داده شود. در واقع هدف این بوده است که معلوم شود چه مفاهیم و عناصری از فناوری آموزشی در این کتاب ها رعایت شده است و آیا رعایت یا عدم رعایت آنها با متغیرهایی چون جنسیت نویسنده، تعداد نویسندگان، نوع ناشر، نوبت و تیراژ چاپ همخوانی دارد یا نه. عناصر مورد توجه به عنوان واحدهای تحلیل در 6 دسته طبقه بندی شد. پس از بررسی کتاب ها و صفحه های نمونه، داده های مربوط استخراج و سپس وارد رایانه شد. نتایج به تفصیل در متن مقاله شرح داده شده است. نتایج اجمالا ً حکایت از آن دارد که عناصر یا ویژگی های مربوط به دو طبقه سبک نگارش و اصول آموزش و یادگیری در کتاب های درسی فناوری آموزشی حضور پر رنگ تری داشته اند که از نقاط قوت این کتاب ها تلقی می شود.عناصر مربوط به طراحی آموزشی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، طوری که در اغلب کتب مورد مطالعه ویژگی های مربوط بدان غایب بوده است. به رغم اینکه طراحی پیام ها و کاربرد مواد دیداری می تواند بیش از پیش از توانمندی های فناوری های نوین بهره مند شود، اما ویژگی ها و عناصر آن در کتب فناوری آموزشی حضور چشمگیری نداشته است. اگرچه نویسندگان تلاش در خوری را برای ساده و ملموس ساختن مطالب به عمل آورده اند، اما نیاز به تدارک دیدن تجربیات متنوعی از یادگیری در کتب درسی که بتواند مخاطب را به فعالیت و مشارکت فراخواند، بیش از پیش حس می شود. ویژگی های کالبدی کتاب از جمله مقولاتی بوده است که آنها را در این گونه کتاب ها کمتر از بقیه ویژگی ها می توان سراغ گرفت.
مقدمه
با وجود اینکه واژگانی چون فن و فناوری آموزشی در ذهن بسیاری از شنوندگان ناآشنای آن پژواکی از افزارها و سخت افزارها را به همراه دارد ، اما نیک می دانیم که فوت و فن آموزش فراتر و فراگیرتر از آن است. خوشبختانه در برهه ای به سر می بریم که در پی تحمل سختی های بسیار برای کاستن از کاستی ها، اکنون بشر گونه ای بس شگرف از فناوری، یعنی فناوری نوین اطلاعات و ارتباطات را در عرصه های مختلف به کار گرفته است. در این میان آموزش و فناوری آموزشی نیز از مواهب آن بی بهره نمانده است. پیداست که این هردو می توانند در کمک و یاری به یکدیگر بسیار موثر باشند، اما اگر هرگزفراموش نکنیم که هیچیک از این دو جای یکدیگر را نمی گیرند و عرصه را بر سایر عناصر تنگ نمی کنند، بلکه می توانند به ترقی و تعالی همدیگر کمک کنند.
کتاب درسی یکی از همین عناصر و کانون توجه ما در این گفتار است. تصور اینکه افزارهای الکترونیک امروزی بتواند جای آن را اشغال کند، تصوری دور از واقعیت است. البته همان طور که یکی از پژوهشگران گفته است شاید در برخی موارد نیز پافشاری بیش اندازه بر این ادعا که رایانه یا کتاب الکترونیک جای کتاب درسی را خواهد گرفت از سویی ناشی از منفعت طلبی صاحبان این صنایع است و از سویی هم شیفتگی هایی را به دنبال دارد که موجب اتلاف منابع مالی است.(گری چاپمن ، 1998)
شیفتگی در مقابل دعاوی بسیار زیبا همچون انطباق نشر الکترونیک با سیاست های حفظ محیط زیست، صرفه جویی در مصرف میلیون ها تن کاغذ و در نتیجه نجات جنگل ها دامنگیر دست اندرکاران مدارس هم شده است (توماس ویلسون، 2004).
اما مقصود این گفتار این نیست که ثابت کند، کتاب ماندگار است، بلکه مقصود بیشتر گوشزد کردن این نکته است که تبلور یافتن دانش در کنش و رفتار که در نزد همه اقوام و فرهنگ ها مورد تایید است، بیش از سخن و سخنرانی موثر و کارگر می افتد. برای ما که داعیه فناوری آموزشی را داریم بهترین جا برای نشان دادن الگوی کاربردی آن همانا ساعات کلاس و صفحات کتاب و صحنه های برنامه های آموزشی و درسی ماست و اکنون با برخورداری از امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات بهتر و آسانتر می توان به این مهم جامه عمل پوشاند. در این گفتار سعی بر آن است آینه ای فراهم شود تا از چگونگی تبلوردانش خود در گوشه ای از عمل خویش با خبر شویم، نه چیزی بیشتر نه کمتر. برای این منظور ناگزیر بایستی به تحلیل محتوا پرداخت.
با وجود اینکه تحلیل محتوا روشی دیرآشنا است، اما کمتر آن را در عرصه بررسی کتب درسی دانشگاهی به کار گرفته ایم و در زمینه کتب درسی فناوری آموزشی شاید نتوان نمونه ای برای آن سراغ گرفت. این موضوع صرفاً به کتاب های فارسی هم منحصر نمی شود، بلکه با جستجوی مختصری در اینترنت می توان مشاهده کرد که تحلیل محتوا در این عرصه در دسترس نیست. با این حال کسانی به ارایه پیشنهاد هایی در زمینه تحلیل محتوای کتب درسی پرداخته اند. به عنوان نمونه براون پیشنهاد کرده است که در بررسی متون درسی سه طبقه یا مقوله مورد توجه قرار گیرد که عبارت اند از نظام کتاب (شامل ویژگی های کالبدی و مواد همراهی کننده نظیر راهنما، آزمون و نوارهای دیداری- شنیداری)، درسها یا آموختنی های آن( شامل تجربیات یادگیری، تنوع و سودمندی آنها) و بالاخره ویژگی های فوق العاده شامل طرح جداگانه نکات برجسته، پیش سازمان دهنده ها و استفاده از سایر مواد دیداری. وی برای اندازه گیری این عناصر فرم خاصی را تهیه کرده است. (جیمز براون، 1994)
آنچه در این پژوهش مبنای تصمیم گیری و عمل بوده است یکی مفاهیم و اصول آموخته شده فناوری آموزشی بوده است و دیگری نکات مورد توجه در تحلیل محتوا. در این بخش بیشتر از آثار لورنس باردن و جک فرانکل و نورمن والن بهره گرفته شده است.
هدف
به عبارتی فنی تر هدف پژوهشی این مقاله در وهله نخست این است که با تحلیل محتوای برخی از کتب درسی دانشگاهی فناوری آموزشی به تعیین این موضوع بپردازد که چه مفاهیم و عناصری از فناوری آموزشی در کتب درسی همین قلمرو تبلور یافته است و چه مفاهیم و عناصری غایب است. این عناصر در 6 طبقه زیر دسته بندی شده است:
1- طراحی آموزشی2- طراحی پیام ها و کاربرد مواد دیداری3- سبک نگارش و ارایه4- تنوع تجربیات یادگیری5- ویژگی های کالبدی6- اصول آموزش و یادگیری
در وهله دوم هدف این است که با استفاده از تحلیل همخوانی مشخص شود که آیا بین حضور و غیاب این مفاهیم و عناصر و متغیرهایی همچون جنسیت نویسنده، تعداد نویسندگان(همکاری)، نوبت چاپ، تیراژ و نوع ناشر(دانشگاهی یا خصوصی) رابطه و همخوانی برقرار است یا نه.
روش
از لابه لای آنچه تا اینجا گفته شد پیداست که روش تحقیق مورد استفاده در سطح اول، تحلیل محتوا است. البته تحلیلی از نوع بررسی حضور یا غیاب ویژگی های مورد مطالعه. در سطح دوم که به بررسی رابطه بین متغیر ها می پردازد روش تحقیق، همخوانی است که با استفاده از تکنیک آماری مجذور خی، توافق یا همخوانی بین متغیرها مورد بررسی قرار می گیرد.
جمعیت و نمونه
جمعیت در این تحقیق عبارت بوده است از کتب درسی دانشگاهی که در باره فناوری آموزشی به زبان فارسی به رشته تحریر درآمده و اکنون در دانشگاه ها تدریس می شود. بنابر این کتب ترجمه شده مد نظر نبوده است. از بین این کتب، کتاب هایی که مستقیما به معرفی و بحث در باره فناوری آموزشی پرداخته بودند به عنوان نمونه هدف مند انتخاب شد که در تحلیل محتوا پیکره تحلیل را تشکیل می دهد. فهرست این کتاب ها در جدول 1 دیده می شود. برای مطالعه عناصر یا واحدهایی از تحلیل که بررسی کل یک کتاب لازم بوده (مثل عناصر طبقه اول یعنی طراحی آموزشی) لاجرم نیازی به نمونه گیری از صفحات نبوده است.
اما در مواردی که اندازه گیری و تحلیل ماهیتاً مستلزم شمارش موارد بسیار زیادی بوده و این کار از حیث زمانی عملا ناممکن می نموده است، نمونه گیری از صفحات کتاب ها ضرورت پیدا کرده است. این نمونه گیری با رعایت تخصیص متناسب بر اساس حجم کتاب و با استفاده از نمونه گیری تصادفی با کمک رایانه انجام شده است.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت